اسم پسر ف

فریشاد : مرکب از فری( با شکوه) + شاد(خوشحال)  

فلق : سپیده صبح، فجر، نام سوره ای در قرآن کریم  

فاران : معرب از عبری، موضع مغازه ها، نام دشتی که بنی اسرائیل در آن جا گردش می کردند  

فخرالدین : سبب سربلندی و افتخار دین، نام شاعر و داستانسرای ایرانی قرن پنجم، فخرالدین اسعد گرگانی  

فراهین : فرایین  

فرخ داد : مرکب از فرخ(  مبارک) + داد(  عدالت)  

فرزنه : نام روستایی در نزدیکی مشهد  

فرقان : جداکننده حق و باطل، نام سوره ای در قرآن کریم  

فروهل : از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه رستم پهلوان شاهنامه  

فریمان : نام بخشی از استان خراسان  

فلک الدین : نام طایفه ای از کردان  

فارد : یگانه، تنها، تک  

فخرالملک : مایه سربلندی و افتخار سرزمین  

فراییم : معرب از عبری نام پسر یوسف (ع)  

فرخ زات : صورت دیگری از فرخزاد، نام پدر آذرفرنبغ مؤلف دینکرت