مهرآوه
مهرآوه : (= مهرابه)، ( مهرابه. اسم مهرآوه در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کاوین کردن. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
مهرآوه : (= مهرابه)، ( مهرابه. اسم مهرآوه در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کاوین کردن. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر ...
ادامه مطلب ...مهرآفرين : آفريننده ی مهر و محبت و دوستي. اسم مهرآفرین در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کاوین کردن. (تاج المصادر ...
ادامه مطلب ...مهرآفاق : (مهر= مهرباني و محبت + آفاق = گيتي، جهان، زمانه، روزگار)، (به مجاز) مهربان و با محبت، اسم مهرآفاق در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از ...
ادامه مطلب ...مهرآسا : ( مهر + آسا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشيد، مانند خورشيد؛ 2- (به مجاز) زيبارو. اسم مهرسا در اسامی پسرانه و دخترانه مهرآسا نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: (تلفظ: mehr āsā) (مهر + آسا (پسوند شباهت) )، مثل خورشید، مانند خورشید، ...
ادامه مطلب ...مهرآرا : (مهر = مهرباني و محبت + آرا = مخفف آراينده، آراينده، آراستن، زينت و آرايش)، 1- ويژگي آن كه به مهرباني و محبت آرايش شده، آراسته به مهرباني؛ 2- (به مجاز) مهربان و با محبت. اسم مهرآرا در ...
ادامه مطلب ...مهرآذر : (مهر = مهرباني و محبت + آذر = آتش)، 1- آتشِ مهرباني و محبت؛ 2- (به مجاز) بسيار مهربان و با محبت، پر عاطفه و احساس. اسم مهرآذر در لغت نامه دهخدا مهرآذر. [ م ِ ذَ ] (اِخ ...
ادامه مطلب ...مَهديسا : (مَهديس + ا (پسوند نسبت))، منسوب به مَهديس، ( مَهديس. اسم مهدیسا در اسامی پسرانه و دخترانه مهدیس نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: (تلفظ: mahdis) (مَه = ماه + دیس = (پسوند شباهت) )، مانند ماه، (به مجاز) زیبارو - شبیه ...
ادامه مطلب ...ليلي : (مترادف لالا) لفظي كه در جشنها (عروسيها) براي ابراز شادي و انبساط خاطر به صورت مكرر ادا كنند. اسم لی لی در لغت نامه دهخدا لی لی. [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ] (اِ) ...
ادامه مطلب ...ليلوفر : (= نيلوفر)، ( نيلوفر. اسم لیلوفر در لغت نامه دهخدا لیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر. لیلوپر. لیلوپل. و رجوع به لیلوپر و نیلوفر شود. اسم لیلوفر در لغت نامه دهخدا نیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر معمولی یا ...
ادامه مطلب ...لَيانا : (ليان + ا (پسوند نسبت))، منسوب به ليان، ب لَيان.1- ، 2- و 3- اسم لیانا در لغت نامه دهخدا لیان. (ع اِ) ج ِ لین. (منتهی الارب ). لیان. [ ل َ ] (ع مص ) لَین. لینة. نرم ...
ادامه مطلب ...لَيان : 1- (در قديم) درخشان، تابان؛ 2- فروغ آینه و تیغ؛ 3- فروغ و روشنایی که در پی هم بدرخشند. [لَیان با واژهي لیان/liyān / هم نویسه است. لیان: شهر قدیمی ایلامی، که آثاری از آن در تپهاي ...
ادامه مطلب ...مَهتاج : (= ماه تاج)، 1- تاج ماه؛ 2- (به مجاز) زيباي زيبايان. اسم مهتاج در لغت نامه دهخدا مهت. [ م ِ هََ ت ت ] (ع ص ) مرد بسیارسخن سبک. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ...
ادامه مطلب ...مَهتاب : 1- نور و روشنايي ماه؛ 2- مهتابي. اسم مهتاب در لغت نامه دهخدا مهتاب. [ م َ ] (اِ مرکب ) پرتو ماه و مهشید و روشنی و تابش ماه و نوری که از کره ٔ ماه به سطح ...
ادامه مطلب ...مَهتا (مَه تا) : 1- همانند ماه، چون ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. اسم مهتا در لغت نامه دهخدا مهت. [ م ِ هََ ت ت ] (ع ص ) مرد بسیارسخن سبک. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ...
ادامه مطلب ...مَهبان : (مَه = ماه + بان (پسوند محافظ یا مسئول))، (به مجاز) زیبا و مهتاب رو. اسم مهبان در فرهنگ فارسی مهبان ده دهستان قصر قند شهرستان چاه بهار استان بلوچستان و سیستان . در ۳٠ کیلومتری شمال باختری قصر قند ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است