ن

نادی : ندا دهنده، ندا کننده  

نادره : مؤنث نادر، آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب،  بی همتا  

وحدانه : یکی یکدانه  

نیوشا : شنوا، شنونده  

نوشین : شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار  

نوشا : نیوشا، شنوا، شنونده  

نگین : جواهر انگشتری  

نسیم : هوای ملایم بامدادی  

نسرین :  گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونه های نرگس است  

نایریکا : از اسامی قدیمی ایرانی  

ناهید : آناهیتا، پاک بانو  

نازیاب : از شخصیت های شاهنامه , نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی  

نازنوش : زیبا و شیرین  

نازپری :  آنکه مانند پری زیباست، نام دختر پادشاه خوارزم و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی  

نوژين :    (نوژ = نوز = نوعي كاج + ين (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نوژ، مربوط به نوژ؛ 2- (به مجاز) زيبا، سرسبز و با طراوت.     اسم نوژین در لغت نامه دهخدا نوژان. (اِ) رود با بانگ و سهم. (لغت ...