نازنینزینب
نازنينزينب : (فارسي ـ عربي)، 1- زينبِ دوست داشتني؛ 2- زينبِ عزيز و گرامي؛ 3- زينبِ زيبا و گرانمايه. + نازنین و زینب. اسم نازنین زینب در لغت نامه دهخدا نازنین. [ زَ ] (ص نسبی ) از: ناز + نین ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
نازنينزينب : (فارسي ـ عربي)، 1- زينبِ دوست داشتني؛ 2- زينبِ عزيز و گرامي؛ 3- زينبِ زيبا و گرانمايه. + نازنین و زینب. اسم نازنین زینب در لغت نامه دهخدا نازنین. [ زَ ] (ص نسبی ) از: ناز + نین ...
ادامه مطلب ...نازنينزهرا : (فارسي ـ عربي)، 1- زهراي دوست داشتني؛ 2- زهراي عزيز و گرامي؛ 3- زهراي زيبا و گرانمايه. + نازنین و زهرا. اسم نازنین زهرا در لغت نامه دهخدا نازنین. [ زَ ] (ص نسبی ) از: ناز + نین ...
ادامه مطلب ...نازنينرقیه : (فارسی ـ عربی) 1- رقیهي دوست داشتنی؛ 2- رقیهي عزیز و گرامی؛ 3- رقیهي زیبا و گرانمایه. + + نازنین و رقیه. اسم نازنین رقیه در لغت نامه دهخدا نازنین. [ زَ ] (ص نسبی ) از: ناز + ...
ادامه مطلب ...نازنین : 1- بسيار دوست داشتني، عزيز و گرامي، زيبا، ظريف؛ 2- (به مجاز) گرانمايه، با ارزش؛ 3- (در قديم) (به مجاز) معشوق و دلبر؛ 4- (در قديم) شخص زيبا و ظريف؛ 5-(در قديم) نازكننده، نازنده. اسم نازنین در لغت ...
ادامه مطلب ...نازلی : (ترکی) نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار. اسم نازلی در لغت نامه دهخدا نازلی. (اِخ ) یکی از شهرهای ترکیه، در استان ایدین واقع است و 21680 تن جمعیت دارد. فرهنگ فارسی نازلی شهریست در ولایت آیدین در مغرب کشور ترکیه آسیائی در ...
ادامه مطلب ...نازلار : (فارسی ـ ترکی) (ناز + لار = پسوند جمع در ترکی)، 1- نازها؛ 2- زیبایی ها و قشنگی ها؛ 3- (به مجاز) ویژگی دختری که ناز دارد و زیبا و قشنگ است. اسم نازلار در لغت نامه دهخدا ناز. ...
ادامه مطلب ...نازآفرين : (= نازآفريننده) 1- (به مجاز) معشوقي كه ناز بسيار به كار برد؛ 2- آنكه نعمت و رفاه و خوشي پديد آورد؛ 3- نازآفريده؛ 4- پديد گشته از ناز و فخر و تكبر؛ 5- به لطف و نرمي ...
ادامه مطلب ...وَيُونا : [وَيُو (در سنسكريت) = عروس و (در اوستايي) = ازدواج كردن + نا (پسوند نسبت)] 1- منسوب به وَيو؛ 2- (به مجاز) عروس؛ دختري كه عروس شده(؟). اسم ویونا در لغت نامه دهخدا ویو. [ وَ / وِ ] ...
ادامه مطلب ...وينا : 1- بينا. [از ريشهي «وين»/vin/ به آرش ديدن در فرس هخامنشي «وئين» و در زند «ويتن» /vitan/ به آرش ديدن. (از فرهنگ پاشنگ)]؛ 2- (در كردي، wenā) شناخت، شناسايي. اسم وینا در لغت نامه دهخدا وین. (اِ) به معنی ...
ادامه مطلب ...ويستا : (اوستايي) يابنده، برخوردار. اسم ویستا در لغت نامه دهخدا ویست. (اِ) قسمی بازی با ورق. (فرهنگ فارسی معین ). ویست. (اِخ ) قصبه ای است از دهستان پشتکوه شهرستان گلپایگان با 3023 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). اسم ...
ادامه مطلب ...ويدا : 1- پيدا، هويدا، ظاهر، آشكار؛ 2- (در پهلوي) يابنده، جوينده. اسم ویدا در لغت نامه دهخدا ویدا. (ص، اِ) پیدا و هویدا و ظاهر. || درد و الم و آزار. و به این معنی به فتح اول هم گفته ...
ادامه مطلب ...ويانا : (اوستايي) فرزانگي، بخردي، دانايي. اسم ویانا در لغت نامه دهخدا ویان. [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). اسم ویانا در فرهنگ فارسی ویان ده دهستان حاجی لو ...
ادامه مطلب ...هیلا : نام پرندهاي است، باشه (پرندهاي شكاري كوچكتر از باز). اسم هیلا در لغت نامه دهخدا هیلا. [ هََ / هَِ ] (اِ) باشه را گویند و آن پرنده ای است شکاری کوچکتر از باز.(برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). ...
ادامه مطلب ...هَيفا : (عربي) (مؤنث اهيف) زن كمر باريك (باريك ميان). اسم هیفا در لغت نامه دهخدا هیف. [ هََ ] (ع اِمص ) سختی تشنگی. (منتهی الارب ). || (مص ) سخت تشنه شدن. || گریزپا شدن بنده. || لاغرشکم و ...
ادامه مطلب ...هيديكا : (كردي) به آهستگي. اسم هیدیکا در لغت نامه دهخدا هید. [ هََ / هَِ ] (اِ) چیزی باشد که برزگران به آن خرمن کوفته بباد دهند تا کاه از دانه جدا شود. (از برهان ) (آنندراج ). غله برافشان. ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است