اسم فارسی

شیرمحمد : شیر(فارسی) + محمد(عربی) مرکب از شیر ( شجاع) + محمد(  ستوده)  

غاتفر : از شخصیتهای تاریخی شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی، نیز نام شهری در آسیای میانه اطلاع 

فراهین : فرایین  

فرخ یسار : فرخ( فارسی) + یسار(عربی) دارای مال و ثروت خجسته و مبارک  

فرشاد : روح و عقل،کره مریخ  

فرناس : نیم خواب و خواب آلود، نام پسر فرناباذ یکی از درباریان اردشیر درازدست پادشاه هخامنشی 

فریاد : یاری خواستن با صدای بلند، بانگ، رسا، آواز بلند  

فرنور : مرکب از فر به معنای شکوه و جلالی که دیگران را به شگفتی وا می دارد بعلاوه نور ، کسی دارای چهره ای بسیار نورانی و باشکوه است فرهمند: دارای شکوه و نور خیره کننده ، باشکوه و ...

کالو : از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی  

کاوک : کاوه  

کمانگیر : کماندار  

کولیار : نام روستایی  

کی منوش : از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان  

کیقباد، کیغباد : از شخصیتهای شاهنامه، نام نخستین پادشاه کیانی ایران از نژاد فریدون 

گردآفرید : از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گژدهم از مرزداران ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی،فرمانده لشکر مرزبانان ایران در نبرد با سهراب گرداب: از شخصیتهای گرشاسب نامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان نامدار