معنی اسم مقصوده

مقصوده :    (عربي) ۱- مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند؛ ۲- مورد علاقه.

 

 

اسم مقصوده در لغت نامه دهخدا

مقصود. [ م َ ] (ع ص، اِ) آهنگ نموده شده. (آنندراج ). طلب شده و آهنگ شده و قصدشده. (ناظم الاطباء). || مراد و نیت و خواهش وکام و آرزو و غرض و آهنگ و اراده و قصد و مطلوب. (ناظم الاطباء). مراد. مرام. مطلوب. منظور. کام. هدف. خواست. خواسته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هرکه یک روز در پیش او زانو زده است برای علم یا برای یافتن مقصود، بزرگ طریقت و مقتدای وقت خویش شده است. (ترجمه ٔ رساله ٔ قشیریه چ فروزانفر ص ۲). خبر دادن از منازل نه چنان بود که از مقصود خبر دهد. (ترجمه ٔ رساله ٔ قشیریه چ فروزانفر ص ۷۴۵). بفرمود تا کار ایشان بساختند و مقصود ایشان حاصل کردند. (سیاست نامه ). و می گوید مقصود تو از او حاصل آید. (سیاست نامه ).
به عدل و فضل وجود و حشمت و جاه
رسانیده است عالم را به مقصود.
ابوالفرج رونی.
مقصود می نیابم و می جویم
مقصد همی نبینم و می تازم.
مسعودسعد.
چون شاه کامل است و ظفر رادلایل است
مقصود حاصل است و سخن گشت مختصر.
امیرمعزی.
هرچند خرمند ز هر دو جهانیان
مقصود هردو خرمی شاه سنجر است.
امیرمعزی.
خسروا شاها ز مقصودی که حاصل شد ترا
هست از اقبالی که آن اقبال بی چون و چراست.
امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص ۹۳).
گویی ببر از صحبت نااهل بر من
از جان ببرم گر همه مقصود تو این است.
سنائی.
اگر مروت و جود است در جهان موجود
چرا ز هر دو بحاصل نمی شود مقصود.
ادیب صابر.
چون به مقصود پیوست گرد درگاه پادشاه برآمد. (کلیله و دمنه ). و عاقل باید… پیش از آنکه قدم در راه نهد مقصود معین گرداند. (کلیله و دمنه ). مرد گفت ترا از این سؤال چه مقصود است. (کلیله و دمنه ). یک ماه و دوماه مقام کنند و بی حصول مقصود بازنگردند. (چهارمقاله ص ۳۰). مقصود از تحریر این رسالت و تقریر این مقالت اظهار فضل نیست. (چهارمقاله ص ۱۳۵). اگر ذکر ایشان وکیفیت آن حال کرده شود به تطویل انجامد و مقصود ما ذکر این حدیث نیست. (اسرار التوحید چ صفا ص ۲۰). یا باسعید، صد و بیست و چهار هزار پیغامبر که آمدند به خلق خود مقصود یک سخن بود. (اسرارالتوحید چ صفا ص ۲۶).تا آن وقت که این عالم را این مرغ از این ارزن پاک نکند تو به مقصود نخواهی رسید. (اسرار التوحید چ صفاص ۴۴). نظام الملک زبان داد و گفت امشب با سلطان بگویم و مقصود شما حاصل گردانم. (راحة الصدور راوندی ).
با این همه در میانه مقصود تویی
جای گله نیست چون توهستی همه هست.
اثیرالدین اخسیکتی.
قائم به وزیری که ز آثار وجودش
مقصود عیان گشت وجود حیوان را.
انوری.
ای تو مقصود فلک هم آز را گشتی اسیر
وی تو مسجود ملک هم دیو را گشتی شکار.
جمال الدین اصفهانی.
مرغکی را وقت کشتن می دوانید ابلهی
گفت مقصود از دوانیدنش نازک گشتن است.
خاقانی.
ذوالفخر بهاء دین محمد
مقصود نظام اهل عالم.
خاقانی.
مقصودطبیعت آدمی بود
از حیوان و نبات و ارکان.
خاقانی.
مقصد و مقصود او از آن امهال، املال اهل اسلام بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
کزین مقصود بی مقصود گردم
تو آتش گشته ای من عود گردم.
نظامی.
زر که بر او سکه ٔ مقصود نیست
آن زر و زرنیخ به نسبت یکی است.
نظامی.
مراد شه که مقصود جهان است
بعینه با برادر همچنان است.
نظامی.
عود شد آن خار که مقصود بود
آتش گل مجمر آن عود بود.
نظامی.
وتا دست هم عنان ارادت نشود سر به تناول هیچ مقصود نتواند یازید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص ۲۳).
دمی زیشان یکی از پای ننشست
که تا خود کی دهد مقصودشان دست.
عطار.
آفرینش را جز او مقصود نیست
پاک دامن تر از او موجود نیست.
عطار.
مقصود از علم عروض آن است تا مردم بر نظم کلام قادر گردند. (المعجم چ دانشگاه ص ۲۴). و معنی زحف، دوری است از اصل و تأخیر از مقصد و مقصود. (المعجم چ دانشگاه ص ۴۰). مقبل را قلت و ضعف حالت از ادراک به مقصود مانع نیست. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج ۱ ص ۱۴). به هر مقصد که رسیدند با مقصود و مراد خویش خوشدل بازگشتند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج ۱ ص ۱۵۴).
باز با خود گفت صبر اولیتر است
صبر با مقصود زوتر رهبراست.
مولوی.
چونکه مقصود از شجر آمد ثمر
پس ثمر اول بود آخر شجر.
مولوی.
چونکه مقصود از وجود اظهار بود
بایدش از پند و اغوا آزمود.
مولوی.
لیک مقصودم از آن تعلیم تست
ای مسلمان بایدت تعلیم جست.
مولوی.
مرا تو غایت مقصودی ازجهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست.
سعدی.
دشمنی ضعیف که در طاعت آید و دوستی نماید مقصودش جز این نیست که دشمنی قوی گردد. (گلستان ).
نبردند پیشش مهمات کس
که مقصود حاصل نشد در نفس.
سعدی (بوستان ).
مقصود هر دو کون تویی از فنا مترس
چون آب زندگی تو از منبع بقاست.
ابن یمین.
و هر چند حصول مقصود و وصول مقصد طالبان حقیقت و سالکان طریقت بر سفر موقوف نیست. (مصباح الهدایه چ همایی ص ۲۶۴). و هر که قصد سفر دارد باید که دوازده ادب رعایت کند: اول تقدیم نیتی صالح و تعیین مقصودی معتبر. (مصباح الهدایه، أیضاً ص ۲۶۴). مقصودی دیگر استکشاف دفاین احوال نفس است و استخراج رعونات و دعاوی او. (مصباح الهدایه، أیضاً ص ۲۶۵). و لکن مراد و مقصود از تحقیر قدر زهد… دفع آفت عجب و اغترار است. (مصباح الهدایه، أیضاً ص ۳۷۵).
به این شوقی که من در کعبه ٔ مقصود رو دارم
دلی از سنگ می باید که گردد سنگ راه من.
صائب.
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه.
خیالی (از امثال وحکم ج ۴ ص ۱۷۲۱).
گر ره به خدا جویی در گام نخست
نقش خودی از صفحه ٔ جان باید شست
گم گشته ز تو گوهر مقصود و تو خود
تا گم نشوی گمشده نتوانی جست.
نشاط.
مقصود کاخ و حجره و ایوان نگاشتن
کاشانه های سربه فلک برفراشتن
آن است تا دمی به مراد دل اندر او
با دوستان یکدل دل شاد داشتن.
(امثال و حکم ص ۱۷۲۱، بدون ذکر نام شاعر).
– بی مقصود ؛ مراد نایافته. به کام نارسیده. ناکام :
کزین مقصود بی مقصود گردم
تو آتش گشته ای من عود گردم.
نظامی.
– مقصود بردن ؛ کام یافتن. کام برگرفتن :
چو خسرو ازلب شیرین نمی بَرَد مقصود
قیاس کن که به فرهاد کوهکن چه رسد.
سعدی.
– مقصود کن فکان ؛ اشاره به حضرت رسول صلوات اﷲ علیه وآله باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). کنایه از ذات حضرت صلی اﷲ علیه و سلم. (غیاث ) (آنندراج ) :
آن شاهد لعمرک و شاگرد فاستقم
مخصوص قم فانذر و مقصود کن فکان.
خاقانی.
– مقصود یافتن ؛ به آرزو رسیدن. به مطلوب رسیدن. به مراد نایل شدن :
این منم یافته مقصود و مراددل خویش
از حوادث شده بیگانه و با دولت خویش.
(از کلیله و دمنه ).
مقصود نیافت هرکه در عشق
خاقانی وار برنیامد.
خاقانی.
مقصود. [ م َ ] (اِخ ) (مولانا…) از شاعران قرن نهم هجری است که در غزل مهارت داشت. از اوست :
پیش مهر روی او ره بسته شد آه مرا
تا از آن نبود غبار آینه ماه مرا.
و رجوع به مجالس النفایس ص ۲۵۵ و فرهنگ سخنوران شود.

اسم مقصوده در فرهنگ فارسی

مقصود
مقصود بیک کاشانی . وی قالی معروف به اردبیلی را بافته و در کنار آن این بیت خواجه حافظ را نگاشته است : جز آستان توام در جهان پناهی نیست مرا بجز این در حواله گاهی نیست این قالی را در سال ۹۴۶ ه.ق .در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی بافته و اینک در موزه ویکتوریا و آلبرت نگهداری میشود .
قصد و نیت شده، آهنگ شده، مطلوب، خواسته
۱ – ( اسم ) قصد شده نیت شده : [ مقصود از علم عروض آنست تا مردم بر نظم کلام قادر گردند … ] ( المعجم . چا. دانشگاه . ۲ )۲۴ – طلب شده خواسته مطلوب : [ این منم یافته مقصود و مراد دل خویش از حوادث شده بیگانه و با دولت خویش . ] ( کلیله . قر. چا. ۲۸۸:۵ )
از شاعران قرن نهم هجری است که در غزل مهارت داشت .
مقصود آباد
دهی جز ئدهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه. کوهستانی سردسیر. دارای ۸۵۴ تن سکنه . محصول : غلات . صنایع دستی : قالیچه بافی .
قریه ایست به مسافت کمی شرقی تل بیضا دهی از دهستان بیضاست که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است .
مقصود بیگ
نام محلی کنار راه اصفهان و آباده میان شهرضا و امین آباد در ۵۱۸ هزار گزی طهران .دهی از دهستان حومه بخش حومه شهرستان شهرضا است .
مقصود جهان آبادی
از شعراست . صاحب تذکره صبح گلشن آرد .
مقصود جویی
کامجویی . آرزو خواهی . طلب مراد .
مقصود خواه
طالب مراد . خواهنده آرزو .
مقصود سبزواری
شاعری است ملقب به زنده دل که در قصبه مزینان از توابع سبزوار متولد گردید و او را به قول صاحب تذکره صبح گلشن زنده دل از آن می گفتند که جز شرب مدام و صحبت شاهدان گلفام ….. خبر نداشت .
مقصود شیرازی
از شاعران قرن دهم هجری است . اصلش از شیراز و در تبریز ولادت یافته است .
مقصود غلام
از شاعران قرن دهم هجری و از تربیت شدگان ابن حسین میرزا بود .
مقصود گرای اول
پنجاه و نهمین خان قرم ( کریمه ) و رجوع به طبقات سلاطین اسلام و قاموس الاعلام ترکی و ارسلان گرای و حاجی گرای و غازی گرای در همین لغت نامه شود .
مقصود گرای ثانی
پنجاه نهمین خان قرم ( کریمه )
مقصود لو
دهی از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. جلگه معتدل . دارای ۵۲۵ تن سکنه. محصول : غلات حبوبات و سردرختی .
مقصود لکهنویی
از شاعران قرن سیزدهم هجری و از معاصران و معاشران غالب دهلوی است و غالب او را لقب شمس الشعرا داده بود . مثنوی شکرستان معنی و سکندر نامه و مقصود الصنایع از اوست و آثار دیگری جز اینها نیز دارد .
مقصود مشهدی
مقصود عبدل از شعرای قرن دهم مشهد است .
مقصود میرزا
از پسران اوزون حسن موسس آق قویونلو و در زمان حیات پدر حکومت بغداد را عهده دار بود . پسرش رستم بیک پنجمین نفر از این سلاله در آذربایجان فرمانروایی داشت .
مقصود هروی
مولانا یوسف شاه مشهور به درویش مقصود تیرگر از شاعران قرن دهم هجری است .
مقصود کاشانی
از شاعران قرن دهم هجری ومعروف به مقصود خرده فروش است که از ملا زمان صدر الدین محمد بن غیاث الدین منصور دشتکی بود و به سال ۹۸۳ ظاهرا در یزد مقتول شده است .
رستم بن مقصود
هشتمین از امرای آق قویونلو از پادشاه آق قویونلو در جنگی که میان امرای آق قویونلور گرفت جمعی از امیران خاندان مزبور کشته شدند .
مقیمای مقصود
پسر ملا مقصود علی از شاعران قرن یازدهم هجری است .

اسم مقصوده در فرهنگ معین

مقصود
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) مراد، نیت، خواهش .

اسم مقصوده در فرهنگ فارسی عمید

مقصود
۱. قصد، نیت.
۲. مطلوب، خواسته، هدف.

اسم مقصوده در اسامی پسرانه و دخترانه

مقصود
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: maqsud) (عربی) آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مقصد – آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب و مورد نظر
مقصوده
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: maqsude) (عربی) مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند، مورد علاقه – مؤنث مقصود، آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب و مورد نظر

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز