مَهلقا
مَهلقا : 1- ماه رو، ماه روي، ماه لقا؛ 2- كنايه از زيبارو(ي) است. اسم مه لقا در لغت نامه دهخدا مه لقا. [ م َه ْ ل ِ ] (ص مرکب ) ماهرو. (آنندراج ). ماهروی.مه طلعت. ماه لقا. کنایه ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
نام اصیل ایرانی – نام اصیل فارسی – اسم فارسی اصیل – اسم فارسی از الف – نام های اصیل – اسم فارسی با ب – اسم اصیل از م – انتخاب نام اصیل – انتخاب اسم اصیل
مَهلقا : 1- ماه رو، ماه روي، ماه لقا؛ 2- كنايه از زيبارو(ي) است. اسم مه لقا در لغت نامه دهخدا مه لقا. [ م َه ْ ل ِ ] (ص مرکب ) ماهرو. (آنندراج ). ماهروی.مه طلعت. ماه لقا. کنایه ...
ادامه مطلب ...مِهزاد : (= مِهزاده)، (در قديم) بزرگ زاده، شاهزاده. اسم مهرزاد در لغت نامه دهخدا مهزاد. [ م ِ ] (ن مف مرکب ) مهزاده. شاهزاده. زاده ٔ مه. مهترزاده. بزرگ زاده : گل را نتوان بباد دادن مهزاد به دیوزاد دادن. نظامی. و رجوع ...
ادامه مطلب ...مِهري : (مهر+ ي (پسوند نسبت))، 1- منسوب به مهر، م مهر؛ 2- (در موسيقي) نوعي از چنگ. اسم مهری در لغت نامه دهخدا مهری. [ م َ ری ی ] (ص نسبی ) اشتر مهری ؛ اشتر نیک و نجیب. ...
ادامه مطلب ...مِهرنوش : (مهر = خورشيد + نوش = جاويدان) (به مجاز) زيبايي جاويد و هميشگي، هميشه زيبارو. اسم مهرنوش در لغت نامه دهخدا مهرنوش. [ م ِ ] (اِخ ) نام یکی از پسران اسفندیارکه به دست فرامرز در جنگ زابل ...
ادامه مطلب ...مِهرناز : (اَعلام) نام خواهر كيكاووس كه وي را به همسري رستم داده بودند. اسم مهرناز در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب ...
ادامه مطلب ...مِهرگان : 1- جشني كه در ايران قديم در شانزدهم مِهر به مناسبت يكي شدنِ نام روز با نام ماه بر پا ميشده است؛ 2- (در قديم) (به مجاز) پاييز؛ 3- (در قديم) (در موسيقي ايراني) از الحان قديمي ...
ادامه مطلب ...مهرشيد : (= خورشيد)، ( خورشيد. اسم مهرشید در لغت نامه دهخدا مهشید. [ م َ ] (اِ مرکب ) ماه شید. پرتو قمر. ماهتاب. مهتاب. پرتو ماه. اسم مهرشید در فرهنگ فارسی مهشید مهتاب، روشنایی ماه ( اسم ) پرتو قمر ماهتاب . اسم مهرشید ...
ادامه مطلب ...مِهردخت : (مهر = مهرباني، محبت + دخت = دختر)، دختر مهربان و با محبت. اسم مهردخت در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ) (از ...
ادامه مطلب ...مِهرجان : (مُعرب از فارسي مهرگان)، ( مهرگان. اسم مهرجان در لغت نامه دهخدا مهرجان. [ م ِ رَ ] (معرب، اِ) مهرگان. شانزدهم مهرماه. (بحر الجواهر). مهرگان و آن شانزدهم ماه مهر باشد. (مهذب الاسماء). نزد ایرانیان، چون نام روز ...
ادامه مطلب ...مِهربانو : بانوي مهربان و با محبت، زنِ مهربان. اسم مهربانو در لغت نامه دهخدا مهربان. [ م ِ ] (ص مرکب ) بامحبت.بامهر. عاطف. عطوف. (دهار). مشفق. شفیق. (منتهی الارب ). حفی. رؤوف. (ترجمان القرآن ). با مهر و دوستی. ...
ادامه مطلب ...مهربان : 1- با محبت، با مهر، نيكي كننده، رحم كننده؛ 2- (در عرفان) مهربان صفت ربوبيت را گويند؛ 3- (اَعلام) نام شهری در شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی. اسم مهربان در لغت نامه دهخدا مهربان. [ م ِ ] ...
ادامه مطلب ...مِهرانه : (مِهران + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مِهران، ( مِهران. 1- اسم مهرانه در لغت نامه دهخدا مهران. [ م ِ ] (اِخ ) نام رود سند است. (آنندراج ). نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از ...
ادامه مطلب ...مهرانوش : محبت جاوید، مهر و محبت جاویدان. اسم مهرانوش در لغت نامه دهخدا مهرنوش. [ م ِ ] (اِخ ) نام یکی از پسران اسفندیارکه به دست فرامرز در جنگ زابل کشته شد : یکی نام بهمن یکی مهرنوش سوم آذرافروز گرد ...
ادامه مطلب ...مِهرانگيز : برانگيزانندهي محبت و دوستي، انگيزندهي شوق و مهر. اسم مهرانگیز در لغت نامه دهخدا مهرانگیز. [ م ِ اَ ] (نف مرکب ) انگیزنده ٔ مهر و محبت. انگیزنده ٔ شوق و دوستی : گفتی افسانه های مهرانگیز که کند گرم ...
ادامه مطلب ...مِهراندخت : (مهران + دخت = دختر)، دختر دارندهي مهر و محبت، دختر مهربان. اسم مهران دخت در لغت نامه دهخدا مهران. [ م ِ ] (اِخ ) نام رود سند است. (آنندراج ). نام رودی که از سمت مشرق آغازد ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است