اسم پسر

برآلین : نام گیاهی خوشبو است کة مصرف طبی دارد(نگارش کردی  

ارمانک : از شخصیتهای شاهنامه، یکی از دو شاهزاده پارسایی که تصمیم گرفتند آشپز دربار ضحاک شوند تا بتوانند یکی از دو جوانی را که هر روز برای غذای ماران ضحاک کشته می شدند،  

امان الله : آن که در پناه و لطف وعنایت خداوند است  

امیرنظام : مرکب از امیر( پادشاه) + نظام (مجموعه سپاهیان یک کشور، ارتش) ، در دوره قاجار، عنوان و سمت فرمانده کل قوای نظامی امین: مورد اطمینان، درستکار ، لقب پیامبر(ص) ، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی ...

برزآفرین : تشویق بزرگ(نگارش کردی  

اولاد : از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی در مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی  

ایثار : از خود گذشتگی، فداکاری  

ایزدیار : آن که خداوند یار و یاور اوست ، نام یکی از شخصیتهای منظومه ویس و رامین  

امیر ارسلان : حاکم شجاع - پادشاه شیر دل - قهرمان یکی از داستانهای بسیار مشهور ایرانی که نقیب الممالک نقال ناصرالدین شاه آنرا روایت کرده است ارشا: مرد مقدس  

اوات : آرزو  

امیرمحمد : کسی که حضرت محمد صلی الله علیه وآله حاکم و سرور اوست  

برادر : اخوی، داداش ، کنایه ‏از رفیق(نگارش کردی  

بامداد : صبح، نام پدر مزدک  

برادوست : دوست صمیمی ، نام یکی از قبایل کرد ، نام کوهی در کردستان ، نام منطقةای در کردستان(نگارش کردی  

آثویه : صورت دیگر آبتین ،‌روح کامل و درستکار -  از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی