اسم پسر ن

نواب : عنوانی که به شاهزادگان دوره صفوی و قاجار داده می شد ، روحانی ، فعال سیاسی و رهبر جمعیت فدائیان اسلام که در سال هزار و سیصد و سی و چهار دستگیر و اعدام شد. 

نامی : منسوب به نام، مشهور، معروف  

نستود : نستور،‏ از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زریر پسر گشتاسپ پادشاه کیانی  

نظام الملک : باعث نظم و سرزمین،نام وزیر معروف سلجوقیان در قرن پنجم  

نوروز : روز نو و تازه ،  بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظات سال نو آغاز می شود، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی نورهان: تحفه، سوغات، ارمغان  

نیوتش : با کسی یکی شدن - همراهی و مجامعت-بر وزن پیشکش  

نبرزین : نام فرماندار گرگان در زمان داریوش پادشاه هخامنشی  

نستور : از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زریر پسر گشتاسپ پادشاه کیانی  

نظرعلی : چشم و دیده علی (ع)  

نوش آذر : آتش جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی و نیز نام یکی از پسران اسفندیار  

نیوتیش : نیوتش - با کسی یکی شدن - همراهی و مجامعت- (هر سه حرف اول ساکن هستند - بر وزن دیو)  

نبوت : مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، رسالت، پیغمبری،  یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان  

نستوه : خستگی ناپذیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران گودرز پادشاه اشکانی، همچنین نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی نستهین: از شخصیتهای شاهنامه، نام پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی  

نعمان : نام چندتن از پادشاهان حیره  

نوشاب : آب گوارا، شربت مطبوع،  آب زندگی، آب حیات