پسر کردی

بختیاری : خوشبختی، کامرانی ، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان ، یکی از لهجةهای زبان کردی(نگارش کردی  

بایزید : با ایمان، مۆمن ، نام عارفی مشهور کرد زبان «بایزید بسطامی» ، نام شهری درکردستان(نگارش کردی 

بادلیس : کنایةاز همیشه ‏مست ، نام شهری درکردستان(نگارش کردی  

بریز : محترم(نگارش کردی  

ربن : یکدست. یک اندازه(نگارش کردی  

سوران : منطقه ای وسیع در کردستان ، یکی از چهار گویش اصلی زبان کردی ، جمع سور به معنی شادی 

ورزیر : برزگر(نگارش کردی  

هلکوت : فرصت، وقت(نگارش کردی  

هیرا : فراخ، وسیع(نگارش کردی  

برکوش : پیش بند(نگارش کردی  

بیستون : محل عبادت خدا ، خانه ‏یا کاخی کةدرآن ستون نباشد ، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه ‏که ‏فرهاد برای رساندن جوی شیر تا قصر شیرین مأمور به تراشیدن آن شد.(نگارش کرد 

باشوان : نام کوهی در بانة، آشیانه (نگارش کردی  

بسیه : کافی(نگارش کردی  

براخاس : دوست دانا و عاقل(نگارش کردی  

بودیان : نام یکی از قبایل ماد(نگارش کردی