اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • جويبار
  • کیارا
  • بهنوش
  • مدیا
  • بي تا
  • فَرنگیس
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • شاهوی
  • فرخزاد
  • آذرشب
  • ورزاک
  • ژیگس
  • کدمان
  • دختر اصیل ایرانی

    اسم دختراصیل – نام دخترایرانی – اسم دختر فارسی – اسم قشنگ دختر – اسم زیبای دختر – اسم تک دخترانه – اسم دخترانه اصیل ایرانی – نام دخترانه– انتخاب اسم دختر اصیل – اسم دختر اصیل با ب ج م آ ف گ ل ر د

    سَمن‌ناز

    سَمن‌ناز :    (سَمن + ناز= كرشمه، ناز و غمزه) (به مجاز) زيباروي داراي ناز و كرشمه.     اسم سمن ناز در لغت نامه دهخدا سمن. [ س َ م َ ] (اِ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست ...

    ادامه مطلب ...

    سَمن‌رخ

    سَمن‌رخ :    (= سمن چهر)، (  سمن چهر.     اسم سمن رخ در لغت نامه دهخدا سمن. [ س َ م َ ] (اِ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست که آنرا سه برگه میگویند. گل آن است ...

    ادامه مطلب ...

    سَمن‌بر

    سَمن‌بر :    (به مجاز) داراي اندام معطّر چون سَمن، يا داراي اندام سفيد و لطيف.     اسم سمن بر در لغت نامه دهخدا سمن بر. [ س َ م َ ب َ ] (ص مرکب ) کسی که یاسمن در بر و ...

    ادامه مطلب ...

    سَروناز

    سَروناز :    1- سرو نورسته، سروي كه شاخه‌هاي آن به هر طرف مايل باشد؛ 2- (در موسيقي ايراني) نام نوايي.     اسم سروناز در لغت نامه دهخدا سرو. [ س َرْوْ ] (اِ) پهلوی «سرو» (فرهنگ وندیداد ص 206) و «سرب » ...

    ادامه مطلب ...

    سَروگل

    سَروگل :    (سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زيبا و با طراوت و شاداب.     اسم سروگل در لغت نامه دهخدا سرو. [ س َرْوْ ] (اِ) پهلوی «سرو» (فرهنگ وندیداد ص 206) و «سرب » (بندهشن ص 116)،طبری «سور» ...

    ادامه مطلب ...

    ستاره

    ستاره :    1- (در نجوم) هر يك از اجسام نوراني آسمان كه معمولاً شب‌ها از زمين به صورت نقطه‌هاي نوراني چشمك زنِ نسبتاً ساكن ديده مي‌شوند؛ اختر، نجم؛ 2- (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا ...

    ادامه مطلب ...

    سامیا

    ساميا :    نام ماه يازدهم از سال ايرانيان در دوره‌ي هخامنشي.     اسم سامیا در لغت نامه دهخدا سامیا. (اِ) نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره ٔ هخامنشی. (یادداشت بخط مؤلف ). اسم سامیا در فرهنگ فارسی سامیا نام ماه یازدهم از سال ...

    ادامه مطلب ...

    سامه

    سامه :    1- (در قديم) عهد، پيمان؛ 2- جاي امن و امان، پناه، مأمن.     اسم سامه در لغت نامه دهخدا سامت. [ س َ م َ ] (حامص ) سیرآمدگی. رجوع به سآمت شود. سامة. [ سام ْ م َ ] (ع ...

    ادامه مطلب ...

    شیوا

    شيوا :    1- ويژگي سخني كه به زيباي و با فصاحت بيان شده باشد، شمرده و واضح و دلنشين؛ 2- (در قديم) فصيح، نغز، خوب؛ 3- (اَعلام) یکی از سه خدای بزرگ آیین هندو، که نماینده‌ي مرگ و تجدید ...

    ادامه مطلب ...

    شیلا

    شيلا :    نام نهري در سيستان و بلوچستان كه از درياچه‌ي هامون به خارج از آن جريان دارد.     اسم شیلا در لغت نامه دهخدا شیل. [ ش ُی ْ ی َ / شی َ ] (ع ص، اِ) ج ِ شائل. ...

    ادامه مطلب ...

    شیرین‌دخت

    شيرين‌دخت :    1- (شيرين + دخت = دختر)، دختر شيرين؛ 2- (به مجاز) زيبا، گرامي، عزيز.     اسم شیرین دخت در لغت نامه دهخدا شیرین. (ص نسبی ) هر چیزکه نسبت به شیر داشته باشد، خصوصاً در حلاوت. (آنندراج ) (بهار عجم ...

    ادامه مطلب ...

    شیرین

    شيرين :    1- داراي مزه‌ي شيريني؛ 2- (به مجاز) مطبوع، دلنشين و دلپذير؛ 3- (به مجاز) زيبا؛ 4- (به مجاز) شيوا يا ادا شده با لهجه‌اي گوش نواز (سخن)؛ 5- (به مجاز) گرامي، عزيز، به طور دلپذير، خيلي خوب، ...

    ادامه مطلب ...

    شیده

    شيده :    (شيد= خورشيد + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به شيد؛ 2- خورشيد، نور، روشني، روشنايي؛ 3- (به مجاز) زيبارو.     اسم شیده در لغت نامه دهخدا شیده. [ دَ / دِ ] (اِ) بمعنی شید است در تمام معانی. (از ...

    ادامه مطلب ...

    شیدخت

    شيدخت :    (شید= خورشید + دخت = دختر) 1- دختر خورشید؛ 2- (به مجاز) زیباروی.     اسم شیدخت در لغت نامه دهخدا شید. (اِ) نور. (از برهان ). روشنی. (انجمن آرا) (آنندراج ). روشنی. (غیاث اللغات ) (غیاث ) (جهانگیری ). نور ...

    ادامه مطلب ...

    شهین‌دخت

    شهين‌دخت :    (شهين + دخت = دختر)، 1- دخترِ شاهزاده؛ 2- (به مجاز) دخترِ بلند مرتبه و عالي مقام.     اسم شهین دخت در لغت نامه دهخدا شهین. [ ش َ ] (ص نسبی ) (از: شه + َین، پسوند نسبت )منسوب ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir