اسم پسر ب

بارش : بارش باران ، نازل شدن نعمت الهی از آسمان  

بژوار : زمین سرسبز(نگارش کردی  

بایا : بایسته، ضروری  

بها : درخشندگی، روشنی  

بایف : بادام(نگارش کردی  

بریز : محترم(نگارش کردی  

برهم : بهره، حاصل، نام خوانندةکرد زبان «برهم حسن»(نگارش کردی  

بروان : پیش بند(نگارش کردی  

بسیم : خوشحال، شادمان و خندان  

بهمن داد : داده بهمن  

باژه : نام یکی از سرداران ایرانی در زمان اردشیر پادشاه هخامنشی  

بیستون : محل عبادت خدا ، خانه ‏یا کاخی کةدرآن ستون نباشد ، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه ‏که ‏فرهاد برای رساندن جوی شیر تا قصر شیرین مأمور به تراشیدن آن شد.(نگارش کرد 

باسکان : قلةهای چند کوه ‏در یک سلسلةجبال(نگارش کردی  

برام : خوشبو(نگارش کردی  

بختیاری : خوشبختی، کامرانی ، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان ، یکی از لهجةهای زبان کردی(نگارش کردی