اسم پسر

آذرشب : فرشته نگهبان آتش که همواره در آتش است - نام آتشکده ای که گشتاسب در بلخ بنا نهاد و گنجهای خویش را در آن پنهان نمود آذرشسب: مخفف آذرگشب ، آتش جهنده، فرشته نگهبان آتش که همواره در ...

آرازش : صدقه انفاق در راه خدا  

آرمناک : ارمنی-  پسر هایکا، شخصی که ارمنیها نژاد خود را به او نسبت می دهند  

آریامنش : دارای خوی و رفتار آریایی- نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی  

آزادسرو : همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع،از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی آزادفروز: رهایی بخش، آنکه آزادی می آورد، باعث آزادی، نام مردی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی <  

آقاگل : آقا (مغولی) + گل(فارسی) نام روستایی در نزدیکی اصفهان  

آهیر : آتش  

آباد : تندرست و مرفه ، آراسته  

آپادا : کسی که خود را به خداوند سپرده است ، متوکل  

آنوشه : خوشی و شادی ، داماد ، پادشاه نوجوان  

باشوان : نام کوهی در بانة، آشیانه (نگارش کردی  

اثیرالدین : شریف و کریم در دین، نام قصیده سرایی معروف در قرن ششم، اثیرالدین اخسیکتی  

ارباس : نام یکی از سپاهیان مادی اردشیر دوم پادشاه هخامنشی  

ارس : نام رودی در مرز شمالی ایران  

ارشن : اسب نر