اسم پسر فارسی از حرف ی

هوراد : جوانمرد و با خدا ، مرد نیکنام  

هوفر : مرکب از هو به معنای خوب بعلاوه فر به معنای شأن و شکوه و شوکت ، شأن و شکوه نیک ، شان و شوکت خوب  

هوداد : نیک آفریده ، داده خوب ، داده نیک  

یادگار : آنچه از کسی یا چیزی باقی می ماند، یاد، خاطره، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند یادگارعلی، یادگارمحمد یارا: توانایی، قدرت  

یارتا : همتای یار، همچون یار  

یارور : یاریگر، یاور  

یاره : یارا، قدرت  

یزدجرد : یزدگرد  

یزدانیار : آن که خداوند یا و یاور اوست  

یزدان مهر : خداوند خورشید  

یزدان داد : داده خداوند،  نام دختر انوشیروان پادشاه ساسانی  

یزدان بخت : نام رئیس مانویه در زمان مأمون خلیفه عباسی  

یزدان آفرید : آفریده خداوند  

یزدان : خداوند، ایزد  

یزداد : نام پسر انوشیروان پادشاه ساسانی