اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • خوشروی
  • گلرو
  • هليله
  • آذرمینا
  • آذین
  • گلندام
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • بهروز
  • آرش
  • ماتیار
  • سامین
  • هیربد
  • بسارنگ
  • اسم پسرانه فارسی

    کِیکاووس

    كِيكاووس :    1- به معني«داراي منبع فراوان»؛ 2- (اَعلام) 1) (= کاووس) (در شاهنامه) دومين پادشاه كيانی؛ که 160 سال پادشاهی کرد؛ 2) نام دو تن از شاهان سلجوقی روم. عزّالدین کیکاووس اول: شاه [608-615 قمری]؛ عزّالدین کیکاووس دوم: ...

    ادامه مطلب ...

    کِیخسرو

    كِيخسرو: 1- (به مجاز) (در قديم) پادشاه بزرگ و والامقام؛ 2- (در پهلوي) «كي ‌نيك ‌نام»؛ 3- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) شاه داستانی ایران، پسر سیاوش و نوه‌ي کیکاووس، که پس از کشته شدن پدرش، نزد مادرش فرنگیس در توران ...

    ادامه مطلب ...

    کیاوش

    كياوش :    (كيا + وش (پسوند شباهت))، ويژگي آن كه مثل پادشاهان، سروران و بزرگان است.

    ادامه مطلب ...

    کیانوش

    كيانوش:   1- بزرگ جاويدان. [از واژه‌ي اوستايي «كوئي» = بزرگ، گرامي+ اَنوش = بي‌مرگ]؛ 2- (اَعلام) نام برادر فريدون.

    ادامه مطلب ...

    کیان‌مهر

    كيان‌مهر :    (كيان+ مهر = محبت، دوستي و خورشيد)، 1- محبت و دوستي شاهانه و بزرگوارانه، خورشيد پادشاهان و بزرگان؛ 2- (به مجاز) آن كه در ميان پادشاهان، بزرگان و سروران موقعيت ويژه دارد.

    ادامه مطلب ...

    کیان

    كيان:    1- (به مجاز) سروران و بزرگان؛ 2- (اَعلام) 1) كي‌ها، هركدام از پادشاهان داستاني ايران از كيقباد تا دارا؛ پادشاهان و سلاطين؛ 2) نام شهرستانی در شهرکرد، در استان چهارمحال و بختیاری.

    ادامه مطلب ...

    کیامهر

    كيامهر:    (كيا = پادشاه، سلطان، حاكم، فرمانروا + مهر = خورشيد، مهرباني و محبت)، 1- خورشيد شاه؛ 2- پادشاه مهربان و با محبت.

    ادامه مطلب ...

    کیارش

    كيارش:    (از كي + آرش)، 1- در اوستا «kavi arshan» به معني كي و شهريار دلير؛ 2- (اَعلام) نام يكي از چهار پسر كيقباد است.

    ادامه مطلب ...

    کیا

    كيا :    1- (در قديم) پادشاه، سلطان، حاكم، فرمانروا، والي؛ 2-(به مجاز) سرور و بزرگ؛ 3- (به مجاز) حرمت، عزت، آبرو؛ 4- (اَعلام) عنوان بعضي از حكام و رؤساي طبرستان و گيلان در قديم.

    ادامه مطلب ...

    کوشیار

    كوشيار :    (= گوشيار)، [از گوش (نام فرشته) + يار (پسوند مبدل «داد» به معني داده)]، 1- روي هم به معني داده‌ي فرشته؛ [گونه‌ي ديگر اين واژه (گوشيار) در برخي منابع فارسي «نگهبان چهار پايان» معني شده است]. 2-(اَعلام) ...

    ادامه مطلب ...

    کوشان

    كوشان:    (از كوش (كوشيدن) + ان (پسوند صفت فاعلي))، 1- (= کوشا)،   كوشا؛ 2- (اَعلام) نام قوم و سرزميني.

    ادامه مطلب ...

    کوشا

    كوشا:    [از كوش + ا (پسوند فاعلي و صفت مشبهه)]،آن كه بسيار تلاش و كوشش مي‌كند، ساعي، تلاشگر.

    ادامه مطلب ...

    کوروش (کورش)

    كوروش(کورش) :   1- به نقل از« یوستی» [از مستشرقین] کوروش از  کلمه  ی «کورو» به معنی خور یا خورشید؛ 2- به نقل از بعضی منابع از ریشه  ی بابلی به معنی چوپان؛ 3- (اَعلام) نام سه تن از شاهان ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir