اسم دختر اصیل

مهرانا : منسوب به مهران ، دارنده مهر،نام یکی از خاندانهای هفتگانه عصر ساسانی که مقرشان در پارس بوده است ، نام پدر اروند سردار ایرانی در عهد انوشیروان ، نام شهری در غرب  

مهدیسا : منسوب به مهدیس ، مانند ماه ، دختر زیبا ، بانویی با چهره ای درخشنده چون ماه  

مهنیا : آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است ، از نسل بزرگان ، بزرگ زاده ، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکان مکیه: اهل مکه ، مربوط یا متعلق به ...

مهر : محبت و دوستی ، خورشید ، هفتمین ماه از سال شمسی ، نام روز شانزدهم از هر ماه در تقویم ایران باستان ، فرشته نور و عهد و پیمان در آیین زردشتی ماهکان: منسوب به ماه کوچک ، ...

مهرا : منسوب به مهر، بانوی مهربان ، دختری که مانند خورشید یا از تبار خورشید است  

مهستا : دختر سنگین،بانوی  گرانسنگ،مرکب از مهست  الف تأنیث، هم به کسر سین خوانده می شود و هم به فتح سین  

مهیا : منسوب به مه ، بزرگمنش ، بانوی بزرگ  

مهیمنه : ایمن شده،یکی از صفات خداوند  

مانوشا : نام یکی از کوههای سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد  

مهرگان : منسوب به ماه مهر،مهربانی،جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند مهرگل: مرکب از مهر(  خورشید) + گل، آن که ...

مهرک : از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی  

مهرتا : همتای مهر، تابان و درخشان چون خورشید  

مهرانه : مرکب از مهر(  محبت یا خورشید) + انه(  پسوند نسبت)  

مهراندیش : آن که در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است  

مهرافروز : روشن کننده مهر و محبت