اسم اصیل ایرانی

پادشا : حاکم(نگارش کردی  

بیاره : نام روستایی(نگارش کردی  

بهشاد : مرکب از به ( بهتر یا خوب) + شاد  

بهک : نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی  

به گوی : خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین  

بامداد : صبح، نام پدر مزدک  

تورج : (پهلوی) نام پسر بزرگ فریدون ؛ همان تور که توران منسوب به اوست ، چنانکه ایران منسوب به ایرج است  

رادفرخ : از شخصیتهای شاهنامه، نام آخورسالار هرمز پادشاه ساسانی  

رامی : رامتین  

روزمهر : خورشید روز، درخشان  

رادان : مرکب از راد به معنی جوانمرد و پسوند نسبت ، انکه منسوب به جوانمردی است ، همچنین یکی از توابع اصفهان اطلاعات بیشت  

زراتشت : زرتشت،  دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی  

زمان : جریانی پیوسته، بی آغاز، و بی انجام که در طی آن حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ می دهد، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد  

ژنوا : شنوا  

سالداش : صخره