اسم پسر

بدیع الزمان : آن که زمان خود یگانه و بی نظیر است  

اریاسب : نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی  

الوا : از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه  

برهمن : در سانسکریت به معنی مطلق پیشوایان روحانی ، یکی از سه طبقه ٔ مردم در آیین برهمایی، بت پرست و زناربند 

اوریا : شعله خداوند ، نام مردی یهودی در زمان داوود(ع) که از فرماندهان سپاه بود  

بالبان : نوعی پرنده ‏شکاری(نگارش کردی  

بادینان : بهدینان، مۆمنان ، نام عشیرةایی معروف در کردستان ، نام منطقةای درکردستان ، یکی از لهجةهای زبان کردی(نگارش کردی باذان: نام جانشین خورخسرو فرماندار هاماوران در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی  

افتخارالدین : موجب افتخار دین  

ادیان : کنایه از مرد درشت هیکل و قوی - مرکب تندرو و فربه  

برزهم : نام یکی از پهلوانان ایرانی در گرشاسب نامه  

ارش : آرش،عاقل و زیرک- از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است ابتین: آبتین ، روح کامل-انسان نیکو کار - از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی  

باهیف : بادام(نگارش کردی  

براخاس : دوست دانا و عاقل(نگارش کردی  

آبد : همیشگی ، دائمی ، جاودانه  

حاتم : نام مردی بسیار سخاوتمند از قبیله طی