اسم پسر

برزان : نگا «بارزان»(نگارش کردی  

باقر : شکافنده ، لقب امام پنجم شیعیان، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت ایران که به سالار ملی ملقب گردید اطلاعات بیش 

اشو : مقدس  

ارسیا : زلال و شفاف مانند اشک چشم-به کسر الف اول - مرکب از ارس(اشک چشم) + یا نسبت 

اذرخش : آذرخش ، صاعقه ، نام نهمین روز از ماه آذر  

ایلیار : کمک کننده به ایل ، محافظ خانواده  

اوین : برخیز، به ضم ی  

اهورا مزدا : اهورامزد، هرمزد ، اورمزد ، هرمز، معنی اصلی این کلمه سرور دانا است و در متون زردشتیان به معنی خدای بزرگ استعمال شده است. ارژنگ: نقش و نگار، آرایش، نام پهلوانی تورانی پسر زره که به دست ...

آتروان : صورت دیگری از اترابان، نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی  

اورداد : اهورداد،خداداد، نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی  

بهداور : آن که به درستی داوری می کند  

به آذین : به (خوبتر یا زیباتر) + آذین(زیور، زینت)  

بهبد : مرکب از به (بهتر، خوبتر) + بد( پسوند اتصاف)  

بهوران : وه وران،آنکه دارای روح و روان نیکوست  

به یزداد : آفریده نیک خداوند