بی بی نیمز

کیانا

كيانا :    (سریانی، kyānā) ۱- طبيعت، جوهر؛ ۲- (در اصطلاح فلاسفه) طبایع.

 

 

اسم کیانا در لغت نامه دهخدا

کیانا. [ ک َ / کیا ] (سریانی، اِ) طبایع باشد، فیلسوفان کیاناکیان خوانند. (لغت فرس اسدی چ هرن ص ۵). طبایع باشد به زبان فلاسفه. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص ۱۲). طبایع بود، و کیان نیز خوانند. (صحاح الفرس ). طبایع باشد که حرارت و برودت و رطوبت و یبوست است. (برهان ). هر یک از طبایع چهارگانه یعنی حرارت و برودت و رطوبت و یبوست. (ناظم الاطباء). از سریانی کیانا (طبیعت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). طبیعت. توضیح آنکه در فرهنگها به معنی طبایع (جمع) گرفته اند. (فرهنگ فارسی معین ) :
همه آزادگی همت تو
قهر کرده ست مر کیانا را .
خسروی (از لغت فرس چ اقبال ص ۱۲).
رجوع به کیا شود. || عناصر اربعه. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). عناصر اربعه را نیز گویند. (برهان ). هر یک از عناصر چهارگانه یعنی آب و خاک و باد و آتش. (ناظم الاطباء). || اصل و بنای هر چیز را گفته اند. (برهان ). اصل و بنا و بنیاد هر چیزی. (ناظم الاطباء). رجوع به کی [ ک َ / ک ِ ] و کیان شود. || مرزبان را هم می گویند که زمین دار باشد. (برهان ). مرزبان و زمین دار. (ناظم الاطباء). رجوع به کی [ ک َ / ک ِ ] شود.

اسم کیانا در فرهنگ فارسی

کیانا
( اسم ) طبیعت : همه آزادگی همت تو قهر کرده است مر کیانا را . ( خسروی ) توضیح در فرهنگها بمعنی طبایع ( جمع ) گرفتهاند .
شمعا کیانا
به لغت سریانی سمع الکیان از آن جهت که اول چیزی است که از وجود آمیخته شود و به گوش رسد .

اسم کیانا در فرهنگ معین

کیانا
(اِ.) ۱ – طبیعت، اصل هر چیز. ۲ – هر یک از طبایع چهارگانه .

اسم کیانا در فرهنگ فارسی عمید

کیانا
۱. طبیعت: همه آزادگی و همت تو / قهر کرده ست مر کیانا را (خسروی: شاعران بی دیوان: ۱۷۲).
۲. هریک از عناصر چهارگانه.

 

اسم کیانا در اسامی پسرانه و دخترانه

کیانا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: ki (e) yānā) (کیان + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به کیان، کیان، به علاوه این واژه (در قدیم) به معنی طبیعت بوده است – طبیعت