بی بی نیمز

عهدیه

عهديه :    (عربي) (عهد + ايه (پسوند نسبت))، ۱- منسوب به عهد؛ ۲- (به مجاز) زن هم ‌پيمان، زن پاي‌بند به عهد و پيمان.

 

 

اسم عهدیه در لغت نامه دهخدا

عهدی. [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عهد. رجوع به عهد شود. || کافری که با مسلمانان پیمان دارد. برخلاف حربی. (یادداشت مرحوم دهخدا). معاهد. مسالم.

اسم عهدیه در فرهنگ فارسی

عهدی
منسوب به عهد کافری که با مسلمانان پیمان دارد برخلاف حربی
بد عهدی
۱ – پیمان شکنی بد پیمانی. ۲ – نمک بحرامی .
نیک عهدی
وفای بعهد .
کرم عهدی
خوش خدمتی : [ … بهندوستان خواجه را خدمتها کرده بود و کرم عهدی نموده در محنتش و چون خلاص یافت باوی تا بلخ بیامد … ] ( بیهقی ) توضیح : این کلمه در بیهقی مصحح دکتر فیاض و بیهقی چاپ ادیب ص ۱۵۳ با کاف تازی آمده ولی در لغت نامه ( طبق حدس مرحوم دهخدا ) با کاف پارسی ( گرم عهدی ) ضبط شده و همین صحیح می نماید .
نیکو عهدی
وفای بعهد .

اسم عهدیه در اسامی پسرانه و دخترانه

عهدیه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: ahdiye) (عربی) (عهد + ایه (پسوند نسبت) )، منسوب به عهد، (به مجاز) زن هم پیمان، زن پای بند به عهد و پیمان – منسوب به عهد، پای بند به عهد و پیمان