بی بی نیمز

عالیه

عاليه :    (عربي) (مؤنث عالي)، ۱- عنواني احترام آميز براي زنان؛ ۲- عالي مقام (زن)؛ ۳- عالي. +   عالي.

اسم عالیه در لغت نامه دهخدا

عالیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث عالی. (اقرب الموارد). || (اِ) نوک سرنیزه یا سر آن یا نصفش که متصل به سنان است. (المنجد) (مهذب الاسماء). || (اِخ ) زمین مافوق نجد تا متصل به تهامه و تا سرحد مکه ٔ معظمه و آن حجاز است و دِه هاست بر سواد مدینه و آن را عوالی خوانند. نسبت بسوی عالی و عُلوی از جهت آنکه «عالیة الشی ٔ» بلندترین از چیزی را گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سرزمین حجاز که مشتمل است بر بلاد واسعه و مواضع شریفه، و یا آن قسمتی که از رمه تجاوز میکند تا مکه و یا مشتمل است بر همه ٔ آن قسمتی از قریه ها و آبادیهای مدینه که از طرف نجد تا تهامه یافت میشود و قسمت واقعه در مابین را سافله گویند. (معجم البلدان ج ۶ ص ۱۰). || (ص ) حروف عالیه و عالیات عقول و نفوس طولیه و عرضیه اند که کلمات اﷲ التامات هم گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج ۱ ص ۳۵۷). رجوع به حروف عالیه شود.
– مدارج عالیه ؛ درجه های بالا.
– مدارس عالیه ؛ دانشکده ها و دانشگاهها.
– مقامات عالیه ؛ مقامات بالا.
عالیة. [ ی َ ] (اِخ ) مؤلف حبیب السیر آرد که : بقولی نام دختر علی النقی (ع ) عالیة بوده است. (حبیب السیر ج ۲ ص ۹۸).
عالیة. [ ی َ ] (اِخ ) نام دختر هارون الرشید بود. (حبیب السیر ج ۲ ص ۲۳۶).

اسم عالیه در فرهنگ فارسی

عالیه
مونث عالی, بلند, بلندازهرچیزی
( اسم ) مونث عالی : حضرت علیه عالیه . یا حروف عالیه . عالیات عقول و نفوس طولیه و عرضیه اند که کلمات الله التامات هم گویند . یا مدارج عالیه . مقامات بالا ( در مراتب اداری و لشکری ) یا مدارس عالیه . دانشکده ها دانشگاهها .
در حبیب الیسر آرد که به قولی دختر علی النقی ( ع ) عالیه بوده است .

اسم عالیه در فرهنگ فارسی عمید

عالیه
= عالی

اسم عالیه در اسامی پسرانه و دخترانه

عالیه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: مؤنث عالی،عنوانی احترام آمیز برای زنان، عالی مقام، نام دختر هارون الرشید، به روایتی نام دختر امام علی النقی(ع)