وَدود : ۱- از نامها و صفات خداوند؛ ۲- (در قديم) بسيار مهربان.
اسم ودود در لغت نامه دهخدا
ودود. [ وَ ] (ع ص ) دوست. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محب یا محبوب. (اقرب الموارد). دوستدار مطیعان. دوستدار. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). || بسیارمحبت. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کثیرالحب ؛ بسیاردوستی. (اقرب الموارد). بسیار بامحبت. (ناظم الاطباء). ج ، وُدَداء. (منتهی الارب ). مذکر و مؤنث در آن یکسان است ، زیرا وصف است که برای مبالغه آید. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). فعول به معنی فاعل است. (اقرب الموارد).
ودود. [ وَ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. (ازغیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
با طلب چون ندهی ای حی ودود
کز تو آمد جملگی جود و وجود.
مولوی.
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفورست و ودود.
سعدی.
رحمت بارخدایی که کریمست و لطیف
کرم بنده نوازی که غفور است و ودود.
سعدی.