بی بی نیمز

ناعمه

ناعمه :    (عربي) (مؤنث ناعم)، ۱- نرم و لطيف؛ ۲- مرغزار، باغ.

 

 

اسم ناعمه در لغت نامه دهخدا

 

ناعمة. [ ع ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث ناعم، نرم و لین.(ناظم الاطباء): شجرة ناعمةالورق ؛ درختی که برگ آن نرم باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ناعم شود. || زن نیکوزندگانی و نیکوخورش. (منتهی الارب ) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). زن نیکوعیش و نیکوخوراک. مترفه. مترف. (از معجم متن اللغة): جاریة ناعمة؛ دختر نیکوخورش. (ناظم الاطباء). حسنة. رجوع به ناعم شود. || (اِ) مرغزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روضة. (اقرب الموارد). باغ. (فرهنگ نظام ).

اسم ناعمه در  فرهنگ فارسی

ناعمه
( اسم وصفت ) مونث ناعم ۱ – نرم ولین . ۲ – دختر نیکو زندگانی و نیکو خورش .۳ – درختی که برگ آن نرم باشد. ۴ – نرم تن جمع : نواعم
ابن ناعمه
ازنقله و مترجمین بعربی و سریانی است

اسم ناعمه در فرهنگ معین

ناعمه
(عِ مَ یا مِ) [ ع . ناعمة ] (اِفا. ص .) مؤنث ناعم . ۱ – نرم و لین . ۲ – دختر نیکو زندگانی و نیکو خورش . ۳ – درختی که برگ آن نرم باشد. ۴ – نرم تن . ج . نواعم .