بی بی نیمز

سبا

سبا :    (عربي) ۱- (اَعلام) ۱) (= سباء) سوره‌ي سي و چهارم از قرآن كريم؛ ۲) نام شهر بلقيس؛ ۳) مملکتی باستان در جنوب جزیره العرب در هزاره‌ي اول پیش از میلاد ۲- (در عبري) انسان.

 

 

اسم سبا در لغت نامه دهخدا

سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود. (برهان ). نام شهر بلقیس که در نکاح حضرت سلیمان علیه السلام آمده بود. و در ملک یمن است در اقلیم اول. (غیاث ). زمینی است به یمن و شهر آن «مأرب » و بین آن و صنعاءصدروزه راه بود. (معجم البلدان ). اسم مملکتی است دراشعیا ۴۳:۳ که در مزامیر ۷۲:۱۰ سبا خوانده شده است و در افریقا در شمالی ِ بلاد حبش واقع میباشد. یوسیفن گوید که سبا همان میروی میباشد که در نوبیا است لکن معلوم است که این اسم مقاطعه ٔ معتبر و باوسعتی در کنار دریای قلزم بوده است و در سایر جاها شبا مذکور است. یونانیان ساکنان شبا و سبا را سبئین میگفتند. امالفظ شبا و سبا در زبان عبرانی تفاوت کلی دارد. اما سبا یا سباء که در کتاب اول پادشاهان ۱۰:۱۰ و ۴ و ۱۱و ۱۳ و دوم تواریخ ایام ۹:۱ و ۳ و ۹ و کتاب ایوب ۶:۱۹ در عبرانی شبا میباشد و با وجودی که سبا نوشته شده است قصد از بلاد دیگری است. رجوع به شبا شود. (قاموس کتاب مقدس ). شهرکی است با نعمت و مردم بسیار. (حدود العالم ) : با پیغمبر خدا من بر زمین سبا بودم و سبا در یمن است. (قصص الانبیاء ص ۱۶۴). و چون عرب از زمین سبا بگریختند از سیل العرم… (مجمل التواریخ ص ۱۷۴). پس بلقیس بود که از زمین سبا هدهد خبراز سلیمان آورد. (مجمل التواریخ و القصص ص ۲۱۰).
درست گویی صدر الزمان سلیمان بود
صبا چو هدهد و محنت سرای من چو سبا.
خاقانی.
|| (اِ) در شعر زیر مقصود هدهد است :
چون باز و چرغ چرخ همی داردم به بند
گر در حذر غرابم و در رهبری سبا.
مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص ۱).
سبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام مردی است که ده قبیله از قبایل عرب از ده فرزند او بوجود آمده و چهار نفر بطرف چپ حرکت کردند و پدربزرگ چهار قبیله ٔ لخم، جذام، غاملة و غسان بوده اند و شش نفری بسوی راست حرکت کرده اند و جد ازد، کنده، حمیر، اشعریون، انمار و مدحج بوده اند. (الانساب سمعانی ص ۶).
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به سبائیه شود.
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) آبی است متعلق به بنی سلیم. (معجم البلدان ).
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) آبی است در سرزمین فزاره. (معجم البلدان ).
سبا.[ س َب ْ با ] (اِخ ) نام کوهی است. (معجم البلدان ).
سبا. [ س َ ](اِخ ) المنصور. رجوع به ابوحمیر سبا المنصور شود.

اسم سبا در فرهنگ فارسی

سبا
شهری در عربستان قدیم در ناحیه یمن که ملکه آن بنام بلقیس مشهور است و او بروایت تورات با پادشاه یهود- سلیمان ۴ – ملاقات کرده و با او روابط دوستانه داشته و طبق روایات اسلامی سلیمان او را بزنی گرفت .
المنصور
ابو سبا
محدث است
عروس سبا
اشاره به بلقیس ملکه سبا است

اسم سبا در فرهنگ فارسی عمید

سبا
سی وچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۴ آیه، داود.

اسم سبا در اسامی پسرانه و دخترانه

سبا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: sabā) (عربی) (= سباء) سوره ی سی و چهارم از قرآن کریم، نام شهر بلقیس، (در عبری) سبا به معنی ‘انسان ‘ است – نام شهری در یمن که بلقیس ملکه انجا بوده است
سبارو
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: کبوتر
سباک
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر پادشاه ساسانی