حكيمه : (عربي) (مؤنث حكيم)، زن حكيم و دانشمند.
اسم حکیمه در لغت نامه دهخدا
حکیمة. [ ح َ م َ ] (ع ص ) تأنیث حکیم. زنی حکیم. ج ،حکیمات. و در عرب چهار تن این عنوان و لقب دارند که آنان را حکیمات العرب خوانند. رجوع به حکیمات شود.
حکیمة. [ ح ُ ک َ م َ ] (اِخ ) بنت امیمة. تابعیة است.
حکیمة. [ ح ُ ک َ م َ ] (اِخ ) بنت غیلان الثقفیة زوجه ٔ یعلی ابن مرة. صحابیه است و او یک حدیث از رسول اکرم (ص ) روایت کرده است.
اسم حکیمه در فرهنگ فارسی
حکیمه
بنت غیلان الثقفیه زوجه یعلی ابن مره صحابیست و او یک حدیث از رسول اکرم روایت کرده است
حکیمه دمشقیه
یکی از صالحات مشهور بزهد و تقوی و علم و عرفان اسلام است وی استاد رایعه شامیه است
ابو حکیمه
بعربی شعر می گفته
اسم حکیمه در فرهنگ فارسی عمید
حکیمه
= حکیم
اسامی پسرانه و دخترانه
حکیمه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: hakime) (عربی) (مؤنث حکیم )، زن حکیم و دانشمند – مؤنث حکیم، دانا به علوم مختلف