اِبتسام : (عربي) ۱- لبخند زدن، تبسم كردن؛ ۲- (در قديم) تبسم، لبخند.
اسم ابتسام در لغت نامه دهخدا
ابتسام. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نرم خندیدن. دندان سپید کردن. لبخند. لب خنده زدن. تبسم. لب خنده. شکرخند. شکرخنده.
اسم ابتسام در فرهنگ فارسی
ابتسام
تبسم کردن , لبخندزدن , شکفتن
۱- ( مصدر ) لبخند زدن شکر خنده زدن تبسم کردن . ۲ – ( اسم ) لب خنده شکر خنده شکر خند .
نرم خندیدن تبسم
ابتسام کردن
( مصدر ) تبسم کردن شکر خند زدن .
اسم ابتسام در فرهنگ معین
ابتسام
(اِ تِ) [ ع . ] ۱ – (مص ل .) لبخند زدن ، تبسم کردن . ۲ – (اِمص .) شکرخند ، لبخنده .
اسم ابتسام در فرهنگ فارسی عمید
ابتسام
۱. تبسم کردن؛ لبخند زدن.
۲. شکفتن.
اسم ابتسام در اسامی پسرانه و دخترانه
ابتسام
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: تبسم ، لبخند