به احتمال بسیار زیاد این معنی عیلامی این نام نیز بوده است چه لقب اوستایی فریدون (کوروش) یعنی ثرَاِتئونه را هم میشود به صورت ثرَاُته یئونه به معنی رود جهانی گرفت. زادُک بر پایه جزء کور در عیلامی نو نام کوروش را به معنی پرستاری کننده و مراقبت کننده آورده است. اگر نام کوروش از این ریشه باشد، در این صورت لقب اوستایی وی یعنی ثرَاِتئونه باید به معنی پناه دهنده بوده باشد. ولی اسطوره پیدایی کوروش مفهوم اولی یعنی رود بزرگ بلعنده و سیلابی (=کُر) را گواهی می نماید. نام کُر در سانسکریت به صورت کوله به معنی ساحل رودخانه و دریا آمده است. یعنی آن در مجموع اشاره به رود بزرگ دارد. نام کوروش همچنین نظر به مطابقت آن با ذوالقرنین با کوروشک پهلوی به معنی قوچ وحشی مطابق گرفت میشده است.
نگارنده در تحقیقات سالهای گذشته رد پای تاریخ واقعی اساطیر توراتی مربوط به داود و سلیمان را در حماسه های مربوط به کوروش دوم (سپهسالار کیاخسار) و کوروش سوم (فریدون) دریافته بودم. امروز به نتایج جدیدی در این باب رسیده ام. آن این است که نامهای سلیمان و داود در اساس از ریشه ایرانی و سانسکریتی سیل-ی-مان (مرد مانند سیلاب) و دهاویته (آب تند جاری) ریشه گرفته اند. چه لقب اوستایی کوروش دوم یعنی توس (توَ- اوس= یعنی چشمۀ نیرومند) سپهسالار کیخسرو و نیز موضوع خواب آستیاگ در باره ماندانای باردار به کوروش که در آن ماندانا برای زایمان کوروش سوم، سیلاب عظیمی به راه می اندازد، گواه صادق این نظر هستند. لذا اطلاق نام مادر سلیمان (در واقع ماذارسلیمان/ مزار سلیمان) به مقبره کوروش در پاسارگاد اصالت دارد.
وجه اشتقاق نامهای کوروش و داریوش بر اساس اساطیر مربوط بدانها
هرودوت در باره پیدایی کوروش گوید: “آستیاگ شبی در خواب دید که از دختر او ماندانا چندان آب رفت که همدان و تمام آسیا غرق شد”. این گفته نشانگر آن است که نام کوروش مرکب از کور (کول سانسکریت، یعنی رودخانه بزرگ و سیلابی) و اوش (وَش، مانند) گرفته میشده است. در مجموع یعنی “شخص سیلاب مانند”. چنانکه اشاره شد اطلاق نام مادرسلیمان (مزار سلیمان) به دخمه کوروش اصالت دارد و آن در واقع “مزار سیلاومان” (مزار مرد مانند سیلاب) یا مزار مرد صلح بوده است.
در باب نام داریوش، هرودوت در شرح قصد حمله داریوش و شش تن همراهان به گائوماته بردیه می گوید: ” بر اثر اختلاف، مشاجره ای تولید شد. در این حال هم قسم ها دیدند که هفت جفت قوش در آسمان دو جفت کرکس را دنبال کرده و پرهای آنها را می کنند. پس از این منظره هر هفت نفر متحد شده، به طرف قصر روانه شدند”. بر این اساس نام داریوش (در اصل داریَ- وَوش) مرکب است داریه (دال= عقاب) و وَوش (وَش، مانند).
در واقع داریوش در خواب کوروش نیز به صورت عقابی ظاهر شده است. چون هرودوت گوید: “در ماورای سیحون کوروش شب در خواب دید که پسر ارشد هیستاسپ (ویشتاسپ) در دو شانه اش پرهایی دارد که با یکی آسیا را پوشیده و با دیگری اروپا را. هیستاسپ پسر آرشام هخامنشی بود و پسر او را داریوش می نامیدند. داریوش چون به سن بیست سالگی نرسیده بود و به کار جنگ نمی آمد، در پارس مانده بود. کوروش بیدار شد و پس از تفکر چون خواب را با معنی می دید، هسیستاسپ را در خلوت طلبیده بدو گفت: هیستاسپ، پسر تو بر ضد من کنکاشی دارد، من ثابت می کنم که این اطلاع من صحیح است…