معنی اسم گُلان

گُلان :    (گل + ان/ an ـ/ (پسوند نسبت يا نشانه‌ي جمع در فارسي))، ۱- منسوب به گل؛ ۲- گلها؛ ۳- (به مجاز) زيبارو و لطيف.

 

 

اسم گلان در لغت نامه دهخدا

گلان. [ گ ُ ] (اِ) قسمی از نان میده باشد که آن را بمقدار برگ بقرا سازند و چون در میان روغن بریان کنند بادی در آن افتد و دو پوشه شود و بعد از آن در میان شیره اندازندتا شیره به خود کشد بسیار لذیذ میشود. (برهان ) (غیاث ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) :
رخ احباب تو طری چون گل
خوش و شیرین تر از گلان و گلاج.
سوزنی (از آنندراج ).
|| ج ِ گل، برخلاف قیاس. (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) :
بنالد همی بلبل از شاخ سرو
چو درّاج زیر گلان با تذرو.
فردوسی (از انجمن آرای ناصری ).
|| تکان و افشان هم آمده است که از تکانیدن و افشانیدن قالی و دامن باشد و امر به این معنی هم هست یعنی بتکان. (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) :
سحرگه باد برگ گل گلان است
ز درد آن فغان بلبلان است.
زراتشت بهرام (از آنندراج ).
گلان. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش صالح آباد شهرستان ایلام، واقع در ۱۰هزارگزی جنوب خاوری صالح آباد، کنار راه شوسه ٔ ایلام به مهران. هوای آن گرم و دارای ۲۰۸ تن سکنه است. آب آن از رودخانه ٔ لول کلم و محصول آن غلات، مختصر برنج، صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنان از طایفه ٔ ملکشاهی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
گلان. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج، واقع در ۲۷هزارگزی شمال رزاب و ۹هزارگزی جنوب سنندج به مریوان. هوای آن سردسیر و دارای ۱۰۰ تن سکنه است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و توتون است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. گلان را درخوجذام گویند، زیرا در این محل جذامی دیده شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
گلان. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان سراوان واقع در ۵۷هزارگزی جنوب خاوری سراوان و ۱۳گزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان. هوای آن سرد و دارای ۱۲۰ سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و خرما است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
گلان. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در ۱۱هزارگزی باختر آمل. هوای آن معتدل و دارای ۲۵۵ تن سکنه است. آب آن از آلشرود و چشمه تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان مختصر کتان بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
گلان. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در ۴هزارگزی جنوب گرمی و ۴هزارگزی راه شوسه ٔ بیله سوار به گرمی. هوای آن گرم و دارای ۳۳۹ تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).

اسم گلان در فرهنگ فارسی

گلان
( اسم ) جمع گل .
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل
بام گلان
( اسم ) سنگی مدور و طولانی تراشیده که آنرا بر بام خانه غلطانند تا سطح بام سخت و محکم شود بام غلطان .
سر گلان
ده از دهستان زاوه بخش حوم. شهرستان تربت حیدریه .

اسم گلان در فرهنگ فارسی عمید

گلان
نوعی نان روغنی.
بام گلان
= بام غلتان

قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز