معنی اسم سیاره

سياره :    (عربي) ۱- (در نجوم) هر جرم آسماني كه در منظومه‌اي به دور ستاره‌اي مي‌گردد، به ويژه هر يك از نُه جِرم آسمانيِ غير نوراني و بزرگ كه به دور خورشيد مي‌گردند؛ ۲- (در قديم) كاروان، قافله.

 

 

اسم سیاره در لغت نامه دهخدا

سیارة. [ س َی ْیا رَ ] (ع اِ) قافله. کاروان. (آنندراج ) (غیاث ). قافله. (از منتهی الارب ). کاروان. (دهار) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ۶۰) :
یوسفی را که ز سیاره بصد جان بخرند
بی محاباش بزندان مدر بازدهید.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص ۱۶۵).
لب تشنگان جان را سیاره ٔ حیاتی
بل یوسفان دل را از چاه غم نجاتی.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص ۶۹۰).
|| ستاره که بحرکت خودمتحرک باشد و آن هفت اند: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری و زحل. (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). ستارگان هفتگانه که عبارت است از زحل، مشتری، مریخ، شمس، زهره، عطارد و قمر که سیارات نامند و اسامی آنها جمعاً در این بیت است :
هفت کوکب که هست عالم را
گاه از ایشان نظام و گاه خلل
قمر است وعطارد و زهره
شمس و مریخ و مشتری و زحل.
؟ (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
عالم چو یکی رونده دریا
سیاره سفینه طبع لنگر.
ناصرخسرو.
تا کوکب سیاره هفت باشد
یا گیتی ارکان چهار دارد.
مسعودسعد.
پی سپر جرعه ٔ میخوارگان
دستخوش بازی سیارگان.
نظامی.
تو چون سیاره می شو میل در میل
من آیم گر توانم خود بتعجیل.
نظامی.
چو سیاره دوید از هر طرف شاه
تو گفتی در حجاب ابر شد ماه.
نظامی.
ای خداوند هفت سیاره
پادشاهی فرست خونخواره.
کمال الدین اسماعیل.
گر تاختن بلشکر سیاره آورد
از هم بیوفتند ثریا و فرقدان.
سعدی.
– از پشت سیاره زین فروکردن ؛ شب به آخر رسیدن و صبح دمیدن. در مؤیدالفضلا به معنی کوتاه شدن شب. (آنندراج ).

اسم سیاره در فرهنگ فارسی

سیاره
سیار، کاروان، قافله، هرستاره که دورخورشیدبگردد
۱ – ( صفت ) مونث سیار . ۲ – ( اسم ) کوکبی که گرد آفتاب یا کوکب دیگر گردد و از آن کسب نور کند جمع سیارات سیارگان سیاره ها . توضیح در منظومه شمسی ما ۹ سیاره است : عطارد زهره زمین مریخ مشتری زحل اورانوس نپتون پلتون .
قافله و کاروان قافله کاروان
سیاره های ناوبری
[navigational planets] [حمل ونقل دریایی] چهار سیارۀ منظومۀ شمسی شامل زهره و زحل و مریخ و مشتری که به دلیل موقعیت محاسبه شدۀ دقیقشان در جدول سالنامۀ نجومی مبنا و راهنمای ناوبری هستند
سبعه سیاره
هفت اختر
سحابی پیش سیاره
[protoplanetary nebula] [نجوم ] سحابی واقع در اطراف یک ستارۀ نوزاد (newborn star) که منظومه های سیاره ای از آن پدید می آیند
هفت سیاره
هفت اجرام .
هفت ستاره سیار که عبارت از ماه تیر زهره آفتات بهرام برجیس و کیوان است . هفت خدنگ هفت دختر خضرا

اسم سیاره در فرهنگ معین

سیاره
(س رِ) (اِ.)گاورس، گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید.
(سَ یّ رَ یا رِ) [ ع . ] (اِ.) قمر، اجرامی که به دور ستارگان می چرخند.

اسم سیاره در فرهنگ فارسی عمید

سیاره
۱. (نجوم) هر جرم آسمانی که در مداری بیضی شکل می چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می کند. &delta، سیاراتی که به دور خورشید می گردند به ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد (تیر)، زهره (ناهید)، زمین، مریخ (بهرام)، مشتری (برجیس)، زحل (کیوان)، اورانوس، نپتون و پلوتون.
۲. [قدیمی] = سَیار
۳. [قدیمی] کاروان، قافله .

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز