اسم دختر پ

پويه :    1- فرايند؛ 2- (در قديم) حركت يا رفتن نه به تندي نه به آهستگي، دويدن.

پونه :    (در گياهي) گياهي علفي، يك ساله و معطر از خانواده‌ي نعناع كه برگ‌ها وگل‌هاي آن مصرف دارويي دارد؛ پودنه.

پونا :    1- (= پودنه و پونه) (در گیاهی) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانواده‌ي نعناع که برگ‌ها و گل‌هاي آن مصرف دارویی دارد؛ 2- (اَعلام) (= پونه، شهر پونا) ولايت و شهري در جنوب هند در ...

پوران‌دخت :    (پوران + دخت = دختر)، 1- دختر سرخ و گلگون؛ 2- (به مجاز) زيبارو؛ 3- (اَعلام) (= بوران‌دخت) دختر خسروپرويز ملكه‌ي ساساني و بيست و هشتمين فرد از ساسانيان كه يك سال و چهار ماه در ايران ...

پوران :    (پهلوي) 1- (= بوران) سرخ، گلگون؛ 2- (اَعلام) 1) نام يكي از دختران خسرو پرويز شاه ساساني؛ 2) بانوی ايرانی دختر حسن ابن سهل و همسر مأمون عباسی [192-271 قمری]. + ن.ك. پوران دخت.

پوپك :    (در قديم) هدهد، پوپوك.

پگاه :    1- صبح زود، سحر؛ 2- (در قديم) هنگام صبح زود.

پَريوش :    (پري + وش (پسوند شباهت))، مانند پري در زيبايي.

پرينوش :    [پری = موجود زیبا و نیکوکار نامرئی؛ (به مجاز) زیبارو و دارای اندام ظریف + نوش = بی مرگی، جاوید] 1- پری روی جاوید و بی مرگ؛ 2- زیباروی و پری پیکر همیشگی.

پري‌ناز :    1- آن كه چون پري ناز و كرشمه دارد؛ 2- كنايه از زيبا و خوش كرشمه و ناز.

پَرينا :    (واژه مركب از پر = نرمي و لطافت + ين نسبت + الف اسم ساز) به معناي «به نرمي و لطافت پر».

پري‌ماه :    زيباروي ماه مانند.

پري‌گل :    گل رويي چون پري و فرشته.

پري‌شاد :    زيبا روي شاد و خرم.

پري‌سيما :    (فارسي ـ عربي) (= پري چهر)، ( پري‌ چهر.