فَرتاش
فَرتاش : (دساتیر) وجود كه در برابر عدم است. (از بر ساختهي فرقه آذركيوان ـ برهان. چ معين.)
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
نام های پسرانه از ف اسامی پسرانه با ف
فَرتاش : (دساتیر) وجود كه در برابر عدم است. (از بر ساختهي فرقه آذركيوان ـ برهان. چ معين.)
ادامه مطلب ...فَربود: راست، درست.
ادامه مطلب ...فَربد: (فر = شكوه و جلال + بد/-bad/،/-bod/ (پسوند محافظ يا مسئول))، 1- نگهبان يا محافظِ شكوه و جلال؛ 2- (به مجاز) داراي شكوه و جلال.
ادامه مطلب ...فرامرز: 1- آمرزنده (دشمن)؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پسر رستم، که پس از کشته شدن پدرش به کین خواهی او برخاست، شاه کابل را کشت و شغاد را به آتش کشید. بهمن پسر اسفندیار او را کشت؛ 2) ...
ادامه مطلب ...فَراز: 1- جاي بلند، بلندترين بخش از جايي، بلندي، باز؛ 2- (در قديم) (به مجاز) خوبي و خوشيِ حال و وضع؛ 3-داراي وضع رو به بالا؛ 4- (به مجاز) خوب، خوش.
ادامه مطلب ...فُرات: (عربي) خوشترين آب، آب شيرين، آب بسيار گوارا، آبي كه از فرط گوارايي عطش را بشكند.
ادامه مطلب ...فخرالدين: (عربي) 1- موجب نازش و افتخار آيين و كيش؛ 2-(اَعلام) 1) فخرالدین اسعد گرگانی: [زنده در 446 هجری] شاعر ایرانی، سرایندهي منظومهي ویس و رامین؛ 2) پادشاه [695-706 قمری] آل کرت، که در جنگ با سپاه الجایتو درگذشت؛ ...
ادامه مطلب ...فخرالدين : (عربي) 1- موجب نازش و افتخار آيين و كيش؛ 2-(اَعلام) 1) فخرالدین اسعد گرگانی: [زنده در 446 هجری] شاعر ایرانی، سرایندهي منظومهي ویس و رامین؛ 2) پادشاه [695-706 قمری] آل کرت، که در جنگ با سپاه الجایتو درگذشت؛ ...
ادامه مطلب ...فتح الله : (عربي) 1- پيروزي خدا؛ 2- (اَعلام) نام وزيرِ امير مبارزالدين محمّد (معاصر حافظ). اسم فتح الله در فرهنگ فارسی فتح الله ابونصر برهان الدین بن ( خواجه ) کمال الدین محمد ابوالمعالی وزیر امیر مبارزالدین محمد ( ف. 780 ه ...
ادامه مطلب ...فتاح : (عربي) 1- (در قديم) گشاينده؛ 2- از صفات و نامهاي خداوند. اسم فتاح در لغت نامه دهخدا فتاح . [ ف َت ْ تا ] (ع ص ) گشاینده . (مهذب الاسماء). مبالغه ٔ فاتح . (از اقرب الموارد) : هر دو فتاح و ...
ادامه مطلب ...فائق : (عربي) 1- دارای برتری، مسلط، چیره، عالی، برگزیده؛ 2- (اَعلام) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سماور، شرکت، آدم بی مصرف و در کوه عالم ماری هست. اسم فائق در لغت نامه دهخدا فائق . [ ءِ ] (ع ص ...
ادامه مطلب ...فائز : (عربي) 1- (در قديم) نايل؛ 2- رستگار، رستگار شونده؛ 3- پيروز، پيروزي يابنده. اسم فائز در لغت نامه دهخدا فائز. [ ءِ ] (ع ص ) رهایی یابنده . از شر رهاشده و به خیر دست یافته . رجوع به فایز شود. (از اقرب ...
ادامه مطلب ...فالِح : (عربي) 1- نيكوكار؛ 2- (اَعلام) نام فقيه حَنبلي مذهب از دواسِر نَجد. اسم فالح در لغت نامه دهخدا فالح . [ ل ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز که در 60 هزارگزی شمال خاوری ...
ادامه مطلب ...فاضل : (عربي) 1- داراي فضيلت و برتري در علم به ويژه علوم ادبي؛ 2- (در قديم) نيكو، پسنديده به ويژه آنچه داراي جنبه يا اجر معنوي است؛ 3- (اَعلام) 1) فاضل قمی: (= ابوالقاسم محمّدابن حسن) [1152-1231 قمری] ...
ادامه مطلب ...فاروق : (عربي) 1- (در قديم) تميز دهنده و فرق گذارنده؛ 2- (اَعلام) 1) لقب عمرابن خطاب (خليفهي دوم)، از صحابهي پیامبر اسلام(ص)؛ 2) شاه مصر [1936-1952 میلادی]، که با کودتای نظامی به رهبری محمّد بخیت و جمال عبدالناصر ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است