اسم پسر د
اسامی پسر از د نام های پسرانه از د
دانا : داراي عقل و تجربه، خردمند، عاقل، داراي علم و آگاهي، عالم، عليم.
اسم دانا در لغت نامه دهخدا
دانا.
(نف ) صفت فاعلی دائمی از دانستن .
داننده .
مقابل نادان .
مقابل کانا.
مقابل جاهل .
کندا.
عالم .
علیم .
(منتهی الارب ).
علاّم .
(السامی ) (مهذب ...
ادامه مطلب ...
دامون : 1- دشت و صحرا؛ 2- (اَعلام) از حكماي قديم يونان و از فيثاغوريان.
اسم دامون در لغت نامه دهخدا
دامون .
(اِخ ) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان است ، دوست پیتیاس و معاصر دنیس جبار سیراکوس و ...
ادامه مطلب ...
داریوش : 1- (= دارا، داراي، داراب) به معني دارندهي نيكي (بهی)؛ 2- (اَعلام) نام سه تن از شاهان ایرانی از سلسلهي هخامنشي. 1) داريوش اول: معروف به داريوش بزرگ (کبیر) [521-486 پیش از میلاد] پسر ويشتاسپ؛ که به ...
ادامه مطلب ...
داریا : 1- دارنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) شاه ايران از سلسلهی کيانی، پسر بهمن و هماي، که مادرش او را در شيرخوارگی در صندوقی نهاد و به آب انداخت. او وقتی بزرگ شد سلطنت را بازگرفت و ...
ادامه مطلب ...
داراب : 1- دارنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) شاه ايران از سلسلهی کيانی، پسر بهمن و هماي، که مادرش او را در شيرخوارگی در صندوقی نهاد و به آب انداخت. او وقتی بزرگ شد سلطنت را بازگرفت و ...
ادامه مطلب ...
دارا : 1- برخوردار از چيزي يا در اختيار دارندهي چيزي، صاحب، مالك، ثروتمند؛ 2- (در قديم) (به مجاز) خداوند؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) آخرين شاه ايران از سلسلهی کيانی، پسر و جانشين داراب و برادر اسکندر، چون اسکندر ...
ادامه مطلب ...
دادور : 1- (در قديم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضي؛ 3- از نامهاي خداوند.
اسم دادور در لغت نامه دهخدا
دادور.
[ دادْ وَ ] (ص مرکب ) عادل .
دادرس .
دادگر : حق بمن گفته است هان ای دادور مشنو از خصمی ...
ادامه مطلب ...
دادمهر : 1- عدالت دوست؛ 2- (اَعلام) نام چند تن از امير زادگان و شاهزادگان در تاريخ.
اسم دادمهر در لغت نامه دهخدا
دادمهر.
[ م ِ ] (اِخ ) نام صاحب جیش اصفهبد قارن بن شهریار ازملوک طبرستان .
وی در جنگی که ...
ادامه مطلب ...
اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا
اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا