شبنم
شبنم : (در علوم زمين) رطوبت هوا كه مخصوصاً هنگام شب، در مجاورت اجسام سرد به مايع تبديل ميشود به شكل قطرههاي كوچك آب بر سطح آنها مينشيند، ژاله. اسم شبنم در لغت نامه دهخدا شبنم. [ ش َ ن َ ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ش,اسم دختر با حرف ش,نام های دخترونه با ش,اسم دختر شروع با حرف ش,اسامی دخترانه ای که با حرف ش شروع می شوند.
شبنم : (در علوم زمين) رطوبت هوا كه مخصوصاً هنگام شب، در مجاورت اجسام سرد به مايع تبديل ميشود به شكل قطرههاي كوچك آب بر سطح آنها مينشيند، ژاله. اسم شبنم در لغت نامه دهخدا شبنم. [ ش َ ن َ ...
ادامه مطلب ...شباهنگ : (= شب آهنگ) 1- (در قديم) (در نجوم) شِعراي يماني، ستارهي بامدادي، ستارهي سهيل؛ 2- نام پرندهاي (بلبل)، شب آهنگ كننده، مرغ سحر، مرغ سحرخوان. اسم شباهنگ در لغت نامه دهخدا شباهنگ. [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ...
ادامه مطلب ...شاینا : شاهدانه. اسم شاینا در اسامی پسرانه و دخترانه شاینا نوع: دخترانه و پسرانه ریشه اسم: فارسی,فارسی معنی: شاهدانه اسم شاینا در لغت نامه دهخدا شاهدانه. [ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ٔ ممتاز در نوع خود. شاهدان. || مروارید بزرگ ...
ادامه مطلب ...شایسته : (صفت فاعلي از شايستن)، 1- داراي ويژگي مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لايق؛ 2- داراي تواناييهاي لازم براي به دست آوردن چيزي يا انجام دادن كاري. اسم شایسته در لغت نامه دهخدا شایسته. [ ی ِ ت َ ...
ادامه مطلب ...شایا : (= شايسته)، ( شايسته. اسم شایا در اسامی پسرانه و دخترانه شایا نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: شایان اسم شایا در لغت نامه دهخدا شایان. (نف ) صفت فاعلی از شایستن یا شاییدن. بمعنی شاینده. لایق وسزاوار و درخور. (برهان قاطع). لایق و ...
ادامه مطلب ...شاهده : 1- منسوب به شاهد؛ 2- زيبارو؛ 3- (به مجاز) محبوب و معشوق. اسم شاهده در لغت نامه دهخدا شاهد. [ هَِ ] (ع ص، اِ) مشاهده کننده ٔ امری یا چیزی. حاضر. (از منتهی الارب ). نگاه کننده. (از ...
ادامه مطلب ...شاهپري : پري، عنبر. اسم شاه پری در لغت نامه دهخدا شاه پری. [ پ َ ] (اِ مرکب ) پری. (از بهار عجم ) (از آنندراج ) : کنی دمی که چو طاوس ساز جلوه گری نظر گدای تو کی افکند به شاه ...
ادامه مطلب ...شانلی : ( تركي) 1- افتخار آميز؛ 2- مشهور. اسم شانلی در لغت نامه دهخدا شان. (اِ) خانه ٔ زنبور که در آن شهد بود و آن را شانه و کواره و لانه نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). خانه ٔ ...
ادامه مطلب ...شادیه : 1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالي، سرور؛ 2- (در قديم) جشن؛ 3- (در عرفان) بسطي كه پس از قبض براي سالك حاصل ميشود. اسم شادیه در لغت نامه دهخدا شادی. (حامص ) شادمانی. خوشحالی. بهج. بهجت. استبهاج. ...
ادامه مطلب ...شادی : 1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالي، سرور؛ 2- (در قديم) جشن؛ 3- (در عرفان) بسطي كه پس از قبض براي سالك حاصل ميشود. اسم شادی در لغت نامه دهخدا شادی. (حامص ) شادمانی. خوشحالی. بهج. بهجت. استبهاج. ...
ادامه مطلب ...شادلین : (شاد + لين = نرمي و ملايمت)، شاد رويِ نرمخو و آرام. اسم شادلین در لغت نامه دهخدا شادلی. [ دِ لی / لی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به قریه ٔ شادله. رجوع به شادله و ...
ادامه مطلب ...شادان : 1- شاد، مسرور؛ 2- (در حالت قيدي) باحال شاد، شادمانه. اسم شادان در لغت نامه دهخدا شادان. (ص مرکب، ق مرکب ) خوشحالی کنان. (برهان قاطع). خوشحال. (فهرست ولف ). خوش. شاد. شادمان. شادمانه. مسرور. خرّم. فارح. مرح. جذلان. ...
ادامه مطلب ...شاداب : با طراوت، تازه، شاد، شادان، مسرور. اسم شاداب در لغت نامه دهخدا شاداب. (ص مرکب ) سیراب. پرآب. (فرهنگ جهانگیری ) (فهرست ولف ). آبدار. شادآب : که دیدم ده و دو درخت سهی که رسته ست شاداب با فرهی. فردوسی. بشد شاد ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است