راویه
راويه : (عربي) (در قديم) بسيار روايت كننده، راوي. + ( راوي. اسم راویه در لغت نامه دهخدا راویة. [ ی َ ] (ع ص، اِ) مؤنث راوی. رجوع به راوی شود. || توشه دان و مشک که در آن آب ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ر,اسم دختر با حرف ر,نام های دخترونه با ر,اسم دختر شروع با حرف ر,اسامی دخترانه ای که با حرف ر شروع می شوند.
راويه : (عربي) (در قديم) بسيار روايت كننده، راوي. + ( راوي. اسم راویه در لغت نامه دهخدا راویة. [ ی َ ] (ع ص، اِ) مؤنث راوی. رجوع به راوی شود. || توشه دان و مشک که در آن آب ...
ادامه مطلب ...رانیا : (عربی) 1- بیننده؛ 2- (اعلام) نام جایی در هندوستان. اسم رانیا در لغت نامه دهخدا رانی. (حامص ) راندن. سوق دادن. روانه کردن. اما همیشه بصورت جزء دوم کلمه ٔ مرکب با کلمات مناسب ترکیب شود مانند: حکمرانی، کشتیرانی، ...
ادامه مطلب ...رامينه : رام، رامين، طربناك. اسم رامینه در لغت نامه دهخدا رامینه. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) رام. رامین. نام رامین است عاشق ویس. (از برهان ). همان رام عاشق ویس و واضع چنگ است. (از فرهنگ ...
ادامه مطلب ...رامينا : (رامين + الف (نسبت)) 1- منسوب به رامين؛ 2- دخترِ طربناک. اسم رامینا در لغت نامه دهخدا رامین. (اِخ ) نام دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان، واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری زنجان، کنار راه ...
ادامه مطلب ...رامش : (در قديم) 1- شادي و طرب؛ 2- عيش و خوشي؛ 3- سرود، نغمه؛ 4- امن، آسودگي. اسم رامش در لغت نامه دهخدا رامش. [ م ِ ] (اِمص ،اِ) شادی و طرب. (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه ٔ ...
ادامه مطلب ...راما : (سنسكريت) 1- (اَعلام) (در اسطورههای هندی) ششمین مظهر «ویشنو» /vichnou/ ، شاهزادهي آیوردهیا در هند شمالی، که سرگذشت او در حماسهي رامایانا بیان شده است؛ 2- (در فارسي) (رام + ا (پسوند نسبت))، منسوب به رام. د ...
ادامه مطلب ...رافعه : (عربی) (مؤنث رافع) 1- رفع کننده؛ 2- از میان برنده و نابود کننده؛ 3- دادخواه و شاکی؛ 4- برپا دارنده، بلند کننده؛ 5- آورنده و رساننده. اسم رافعه در لغت نامه دهخدا رافع. [ ف ِ ] (ع ص ...
ادامه مطلب ...رأفت : (عربي) نرم خوئي، مهرباني، شفقت. اسم رافت در فرهنگ معین رأفت (رَ فَ) [ ع . رأفة ] (اِمص .) ۱ - مهربانی . ۲ - رحم، ترحم . اسم رافت در اسامی پسرانه و دخترانه رأفت نوع: دخترانه ریشه اسم: عربی معنی: (تلفظ: ra’fat) ...
ادامه مطلب ...راغده : (عربي) (مؤنث راغد)، [راغد به معني زندگي خوش و وسيع است]، راغده به معني زني كه زندگاني خوش و فراخ دارد. اسم راغده در لغت نامه دهخدا راغد. [ غ ِ ] (ع ص ) زندگی خوش و وسیع. ...
ادامه مطلب ...رابعه : (عربي) (اَعلام) رابعه ی بنت كعب (= رابعهي قزداري) [قرن 4 هجری] شاعرهي پارسی گوی از مردم بلخ، که شعرهایش از او و داستان عشقش به غلام برادرش و کشته شدنش به دست برادر در تذکره ها نقل شده ...
ادامه مطلب ...رافع : (عربي) 1- داراي ميل و رغبت به چيزي يا كسي، مايل، خواهان؛ 2- (اَعلام) حسن به ابن محمّد، راغب اصفهاني: [قرن4 و5 هجری] فقیه و ادیب ایرانی، مؤلف تفسیر قرآن، مفردات الفاظ القرآن، اَلذَریعه اِلی مکارِمُ الشریعه ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است