رودابه
رودابه : (پهلوي) (اَعلام) (در شاهنامه) دختر مهراب پادشاه كابل، همسر زال و مادر رستم دستان. اسم رودابه در لغت نامه دهخدا رودابه. [ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام دختر مهراب کابلی است که زال او را خواست ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ر,اسم دختر با حرف ر,نام های دخترونه با ر,اسم دختر شروع با حرف ر,اسامی دخترانه ای که با حرف ر شروع می شوند.
رودابه : (پهلوي) (اَعلام) (در شاهنامه) دختر مهراب پادشاه كابل، همسر زال و مادر رستم دستان. اسم رودابه در لغت نامه دهخدا رودابه. [ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام دختر مهراب کابلی است که زال او را خواست ...
ادامه مطلب ...روحبخش : (عربي ـ فارسي) (= روح افزا)، ( روح افزا. 1- اسم روح بخش در لغت نامه دهخدا روح. (ع اِ) جان. ج، اَرْواح. مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان. (غیاث ) (ترجمان علامه ...
ادامه مطلب ...روحافزا : 1- آنچه به روان انسان شادابي و طراوت مي بخشد، جانبخش، مفرح؛ 2- گوشهاي در موسيقي ايراني. اسم روح افزا در لغت نامه دهخدا روح افزا. [ اَ ] (نف مرکب ) روح افزای. روح فزا. چیزی که بر ...
ادامه مطلب ...رَنا : (عربي) 1- شادمان گرديدن، شاد شدن، چيزي كه در وي نگرند از جهت خوبي و حسن آن؛ 2- جمال. اسم رنا در لغت نامه دهخدا رنا. [ رَ ] (ع مص ) شادمان گردیدن. (از منتهی الارب ). شاد ...
ادامه مطلب ...رُمَيصا : (عربي) 1- يكي از دو ستارهاي است كه برذراع است، شِعرهاي شاميه، غموص؛ 2- (اَعلام) مادر اَنس بن مالک، خادم النّبی. وی در غزوات حُنَین و اُحد حضور داشت و در اُحد به جنگجویان آب می رسانید ...
ادامه مطلب ...رُكسانه : (= ركسانا)، ( ركسانا. اسم رکسانه در لغت نامه دهخدا رکسانه. [ رُن َ ] (اِخ ) دختر کوهوتانوس که اسکندر مقدونی به وی عشق ورزید و او را بزنی کرد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اسکندر و روشنک ...
ادامه مطلب ...رُكسانا : (يوناني شده روشنك) 1- روشنك؛ 2- (اَعلام) نام دختر دارا [311 پیش از میلاد] كه اسكندر به موجب وصيت دارا او را به ازدواج خود در آورد. + ر روشنك. معنی اسم رکسانا رکسانا اسم دخترانه است، معنی رکسانا: ...
ادامه مطلب ...رقيه : (عربي) 1- به معني دعا، تعويذ؛ 2- (اَعلام) يكي از چهار دختر پیامبر اسلام(ص) [قرن اول هجري] از خديجه و همسر عثمان؛ نام دختر امام حسين(ع)؛ [اين واژه در عربي به صورت رُقَيَّه/roqayya(e)/ تلفظ ميشود]. اسم رقیه در ...
ادامه مطلب ...رفيعه : (عربي) (مؤنث رفيع)، ( رفيع. اسم رفیعه در لغت نامه دهخدا رفیعة. [ رَ ع َ ] (ع ص ) مؤنث رفیع. (ناظم الاطباء). تأنیث رفیع. (یادداشت مؤلف ). رجوع به رفیع شود. || (اِ) قصه ای که بردارند. ...
ادامه مطلب ...رفعت : (عربي) (به مجاز) برتري مقام و موقعيت، بلند قدري، افراشتگي و بلندي. اسم رفعت در لغت نامه دهخدا رفعت. [ رَع َ ] (ع اِمص ) رِفعَت. (ناظم الاطباء). رجوع به رِفعَت شود. رفعت. [ رِ ع َ ] (ع ...
ادامه مطلب ...رضوانه : (عربی ـ فارسی) (رضوان + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به رضوان؛ 2- بهشتی؛ 3- (به مجاز) زیبارو. اسم رضوانه در لغت نامه دهخدا رضوان. [ رِض ْ ] (ع مص، اِمص ) مصدر به معنی رَضی ً [ ...
ادامه مطلب ...رضوان : (عربي) 1- بهشت؛ 2- (در اديان) فرشتهاي كه نگهبان يا دربان بهشت است؛ 3- (در قديم) رضايت، رضامندي. اسم رضوان در لغت نامه دهخدا رضوان. [ رِض ْ ] (ع مص، اِمص ) مصدر به معنی رَضی ً [ ...
ادامه مطلب ...رَشيده : (عربي) (مؤنث رشيد)، ( رشيد. 1- ، 2- و3- اسم رشیده در لغت نامه دهخدا رشید. [ رَ ] (ع ص ) راه راست نماینده. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات از منتخب اللغات ) (یادداشت مؤلف ). راهنمای. (مهذب ...
ادامه مطلب ...رُستا : (در قديم) روستا، دِه. اسم رستا در لغت نامه دهخدا رستا. [ رُ ] (اِ) روستا. (ناظم الاطباء). مخفف روستا به معنی دیه. (از شعوری ج 2 ص 21) : هرکه در رستا بود در روز و شام تا به ماهی ...
ادامه مطلب ...رَسپينا : (پهلوی، pātec) فصل پاييز، پاييز. اسم رَسپینا در لغت نامه دهخدا رسپینا. [ رَ ] (هزوارش، اِ) به لغت زند، فصل پاییز. (ناظم الاطباء). به لغت زند و پازند فصل پائیز را گویند. (آنندراج ) (برهان ). اسم رَسپینا در ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است