اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • آرتادخت
  • فرزان دخت
  • کیانه
  • دلکش
  • مهرتاب
  • آرگون
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • جویا
  • کوشان
  • سوشیانت
  • شهمیر
  • فرند
  • زرداده
  • اسم دختر ر

    اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ر,اسم دختر با حرف ر,نام های دخترونه با ر,اسم دختر شروع با حرف ر,اسامی دخترانه ای که با حرف ر شروع می شوند.

    روشنا

    روشنا :    1- روشن، جاي روشن، روشنايي؛ 2- (در كردي) روشن، آشنا.     اسم روشنا در لغت نامه دهخدا روشنا. [ رَ ش َ ] (اِ مرکب ) نور. روشنایی. (اشتنگاس ). نور و فروغ و شعاع. (ناظم الاطباء). روشنایی. فروغ. (فرهنگ ...

    ادامه مطلب ...

    روشن

    روشن :    1- داراي نور، تابنده، درخشان؛ 2- (به مجاز) آگاهِ با بصيرت، بينا؛ 3- شاد، مسرور؛ 4- درستكار، معتمد.     اسم روشن در لغت نامه دهخدا روشن. [ رَ / رُو ش َ ] (ص ) تابناک. نورانی. منور. درخشان. تابان. ...

    ادامه مطلب ...

    روشان

    روشان :    (= روشن)، ( روشن.     اسم روشان در لغت نامه دهخدا روشان. [ رَ ] (ص ) بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. (برهان قاطع). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. (آنندراج ). روشن راگویند چنانکه ...

    ادامه مطلب ...

    روشا

    روشا :    (رو + شا = شاد) روشاد، داراي چهره‌ي شاد، شاداب.     اسم روشا در لغت نامه دهخدا رؤش. [ رَ ئو ] (ع ص ) مرد صاحب گوش بسیارموی. (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغه ). || مردی ...

    ادامه مطلب ...

    روسانا

    روسانا :    (رو + سان + الف اسم ساز) مانند روي و چهره.     اسم روسانا در لغت نامه دهخدا روسان. (اِخ ) دهی بوده است از ناحیه ٔ النجان اصفهان، در ترجمه ٔ محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه ...

    ادامه مطلب ...

    روژین

    روژين :    (كردي ـ فارسي) (روژ = روز + ين (پسوند نسبت))، 1-منسوب به روز؛ 2- تابناك و درخشنده؛ 3-(به مجاز) زيبا.     اسم روژین در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب ...

    ادامه مطلب ...

    روژیار

    روژيار :    (كردي) روزگار. + ن.ك. روجيار.     اسم روژیار در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی معین ...

    ادامه مطلب ...

    روژیا

    روژيا :    (كردي ـ فارسي) (روژ + ي ميانجي + ا (پسوند اسم ساز))، روز و روشنايي.     اسم روژیا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). ...

    ادامه مطلب ...

    روژدا

    روژدا :    [روژ = روز؛ (به مجاز) عمر، زندگی + دا (در کردي و لری) مادر]؛ (به مجاز) 1- عمر و زندگی مادر؛ 2- (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر.       اسم روژدا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ...

    ادامه مطلب ...

    روژبین

    روژبین :    (کردی ـ فارسی) (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمه  های مرکب، به معنی بیننده و نشان دهنده) 1- بیننده  ی روز؛ 2- نشان دهنده  ی روز؛ 3- (به مجاز) راهنما و هدایت ...

    ادامه مطلب ...

    روژان

    روژان :    (كردي) روزها.     اسم روژان در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی معین ). اسم روژان در ...

    ادامه مطلب ...

    روژا

    روژا :    (كردي) روزها، آفتاب. + ن.ك. روجا.     اسم روژا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی ...

    ادامه مطلب ...

    روزیتا

    روزیتا :    (فرانسوی) (= رُزیتا)، ( رُزیتا.     اسم روزیتا در لغت نامه دهخدا روزی. (ص نسبی، اِ مرکب ) از: روز+ی (نسبت )، پهلوی رچیک ، ارمنی رچیک ، دزفولی روزیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خوراک روزانه. ...

    ادامه مطلب ...

    روزانا

    روزانا :    (روزان + الف اسم ساز ) 1- منسوب به روز؛ 2- روشنا؛ 3- (به مجاز) تابنده و زيبا.     اسم روزانا در لغت نامه دهخدا روزان. (اِ) ج ِ روز. ایام. رجوع به روز شود. روزان. (اِخ ) ابن صول. پادشاه ...

    ادامه مطلب ...

    روزا

    روزا :    (روز + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به روز؛ 2- (به مجاز) تابنده و زيبا. + ن.ك. روژا.     اسم روزا در لغت نامه دهخدا روز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir