روشنا
روشنا : 1- روشن، جاي روشن، روشنايي؛ 2- (در كردي) روشن، آشنا. اسم روشنا در لغت نامه دهخدا روشنا. [ رَ ش َ ] (اِ مرکب ) نور. روشنایی. (اشتنگاس ). نور و فروغ و شعاع. (ناظم الاطباء). روشنایی. فروغ. (فرهنگ ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ر,اسم دختر با حرف ر,نام های دخترونه با ر,اسم دختر شروع با حرف ر,اسامی دخترانه ای که با حرف ر شروع می شوند.
روشنا : 1- روشن، جاي روشن، روشنايي؛ 2- (در كردي) روشن، آشنا. اسم روشنا در لغت نامه دهخدا روشنا. [ رَ ش َ ] (اِ مرکب ) نور. روشنایی. (اشتنگاس ). نور و فروغ و شعاع. (ناظم الاطباء). روشنایی. فروغ. (فرهنگ ...
ادامه مطلب ...روشن : 1- داراي نور، تابنده، درخشان؛ 2- (به مجاز) آگاهِ با بصيرت، بينا؛ 3- شاد، مسرور؛ 4- درستكار، معتمد. اسم روشن در لغت نامه دهخدا روشن. [ رَ / رُو ش َ ] (ص ) تابناک. نورانی. منور. درخشان. تابان. ...
ادامه مطلب ...روشان : (= روشن)، ( روشن. اسم روشان در لغت نامه دهخدا روشان. [ رَ ] (ص ) بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. (برهان قاطع). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. (آنندراج ). روشن راگویند چنانکه ...
ادامه مطلب ...روشا : (رو + شا = شاد) روشاد، داراي چهرهي شاد، شاداب. اسم روشا در لغت نامه دهخدا رؤش. [ رَ ئو ] (ع ص ) مرد صاحب گوش بسیارموی. (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغه ). || مردی ...
ادامه مطلب ...روسانا : (رو + سان + الف اسم ساز) مانند روي و چهره. اسم روسانا در لغت نامه دهخدا روسان. (اِخ ) دهی بوده است از ناحیه ٔ النجان اصفهان، در ترجمه ٔ محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه ...
ادامه مطلب ...روژين : (كردي ـ فارسي) (روژ = روز + ين (پسوند نسبت))، 1-منسوب به روز؛ 2- تابناك و درخشنده؛ 3-(به مجاز) زيبا. اسم روژین در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب ...
ادامه مطلب ...روژيار : (كردي) روزگار. + ن.ك. روجيار. اسم روژیار در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی معین ...
ادامه مطلب ...روژيا : (كردي ـ فارسي) (روژ + ي ميانجي + ا (پسوند اسم ساز))، روز و روشنايي. اسم روژیا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). ...
ادامه مطلب ...روژدا : [روژ = روز؛ (به مجاز) عمر، زندگی + دا (در کردي و لری) مادر]؛ (به مجاز) 1- عمر و زندگی مادر؛ 2- (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر. اسم روژدا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ...
ادامه مطلب ...روژبین : (کردی ـ فارسی) (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب، به معنی بیننده و نشان دهنده) 1- بیننده ی روز؛ 2- نشان دهنده ی روز؛ 3- (به مجاز) راهنما و هدایت ...
ادامه مطلب ...روژان : (كردي) روزها. اسم روژان در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی معین ). اسم روژان در ...
ادامه مطلب ...روژا : (كردي) روزها، آفتاب. + ن.ك. روجا. اسم روژا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی ...
ادامه مطلب ...روزیتا : (فرانسوی) (= رُزیتا)، ( رُزیتا. اسم روزیتا در لغت نامه دهخدا روزی. (ص نسبی، اِ مرکب ) از: روز+ی (نسبت )، پهلوی رچیک ، ارمنی رچیک ، دزفولی روزیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خوراک روزانه. ...
ادامه مطلب ...روزانا : (روزان + الف اسم ساز ) 1- منسوب به روز؛ 2- روشنا؛ 3- (به مجاز) تابنده و زيبا. اسم روزانا در لغت نامه دهخدا روزان. (اِ) ج ِ روز. ایام. رجوع به روز شود. روزان. (اِخ ) ابن صول. پادشاه ...
ادامه مطلب ...روزا : (روز + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به روز؛ 2- (به مجاز) تابنده و زيبا. + ن.ك. روژا. اسم روزا در لغت نامه دهخدا روز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است