اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • مهیار
  • آتبین
  • کوشا
  • فرّخزاد
  • مهدیسه
  • گلشاه
  • اسم دختر ح

    اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ح,اسم دختر با حرف ح,نام های دخترونه با ح,اسم دختر شروع با حرف ح,اسامی دخترانه ای که با حرف ح شروع می شوند.

    حِسانه

    حِسانه :    (عربي) 1- زن بسيار نيكو؛ 2- (اَعلام) از صحابيات و از دوستان نزديك حضرت خديجه كبري (س) است. اسم حسانه در لغت نامه دهخدا حسانة. [ ح ُس ْ سا ن َ ] (ع اِ) نعت مؤنث است از حسن. حسانة. ...

    ادامه مطلب ...

    حُریه

    حُريه :    (عربي) (=حُره)، حُره. اسم حریه در لغت نامه دهخدا حریت. [ ح ُرْ ری ی َ ] (ع مص جعلی، اِمص ) آزادی. (دهار). آزادمردی. حَرار. حُرّی. آزاد شدن. آزادمرد شدن. (دهار). آزادگی : می بینم که کارهای زمانه میل ...

    ادامه مطلب ...

    حریر

    حریر : (عربي) 1- ابریشم؛ 2- نوعی پارچه  ی ابریشمیِ نازک؛ 3- پیله  ی ابریشم که در حرارت زیاد، کّرمِ درون آن کشته شده باشد؛ 4- (در قدیم) نوعی پارچه  ی ابریشمیِ نازک که از آن برای نوشتن نامه استفاده می  ...

    ادامه مطلب ...

    حُرمت

    حُرمت : (عربي) 1- احترام؛ 2- (در قديم) اطاعت و فروتني در برابر اوامر الهي، دوري از زشتي‌ها و به جاي آوردن حقوق كه رعايت آنها واجب دانسته شده است.   اسم حرمت در لغت نامه دهخدا حرمت. [ ح ُ م َ ] ...

    ادامه مطلب ...

    حَدیقه

    حَديقه : (عربي) (در قديم) باغ.   اسم حدیقه در لغت نامه دهخدا حدیقة. [ ح َ ق َ ] (ع اِ) بستان. (دهار). بوستان. باغ. باغ که گرداگرد او دیوار باشد یا پیرامون او محاط باشد به چوب و خار. (غیاث ). بوستان ...

    ادامه مطلب ...

    حدیثه

    حديثه : (عربي) (در قديم) امروزي، جديد، نو. اسم حدیثه در لغت نامه دهخدا حدیثة. [ ح َ ث َ ] (ع ص، اِ) تأنیث حدیث. نو. جدید. تازه. || واحد حدیث. یکی حدیث. (معجم البلدان ). حدیثة. [ ح َ ث َ] (اِخ ...

    ادامه مطلب ...

    حدیث

    حديث : (عربي) 1- سخني كه از پيامبر اسلام(ص) يا بزرگان دين نقل كنند، روايت، سخن، گفته؛ 2- (در قديم) داستان، جديد، تازه، نو؛ 3- (در قديم) (به مجاز) عشق، سودا. اسم حدیث در لغت نامه دهخدا حدیث. [ ح َ ] (ع ...

    ادامه مطلب ...

    حبیبه

    حبيبه : (عربي) (مؤنث حبيب)، دوست، يار، معشوقه. اسم حبیبه در لغت نامه دهخدا حبیبة. [ ح َ ب َ ] (ع ص، اِ) تأنیث حبیب. محبوبة. دوست (زن ). حبیبة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) ناحیتی در طوف بطیحة،متصل به ...

    ادامه مطلب ...

    حَبه

    حَبه : (عربي) 1- دانه‌ي بعضي از ميوه‌ها و گياهان؛ 2- (به مجاز) پول بسيار اندك. اسم حبه در لغت نامه دهخدا حبة. [ ح َب ْ ب َ ] (ع اِ) دانه. (دهار). حب. دان. چینه. || یک دانه. (ترجمان جرجانی ...

    ادامه مطلب ...

    حانیه

    حانيه : (عربي) مهربان، دلسوز. اسم حانیه در لغت نامه دهخدا حانیة. [ ی َ ] (ع ص ) نعت فاعلی مؤنث از حنو. مهربان. || زنی که شوی نکند از مهربانی که با فرزند دارد. (منتهی الارب ). || گوسپند که خم ...

    ادامه مطلب ...

    حاتمه

    حاتمه : (عربي) (مؤنث حاتم)، حاتم. اسم حاتمه در لغت نامه دهخدا حاتم. [ ت ِ ] (ع ص ) کلاغ سیاه. زاغ سیاه. || زاغ سرخ پاو سرخ منقار که آن را غراب البین گویند. (منتهی الارب ). و آن زاغی سرخ ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir