اسم پسر ت

تورج : (پهلوی) نام پسر بزرگ فریدون ؛ همان تور که توران منسوب به اوست ، چنانکه ایران منسوب به ایرج است  

تکتا : بی همتا  

توما : تؤام، همراه ، نام یکی از حواریون عیسی(ع)  

تورک : نام پسر شیدسب پادشاه زابلستان  

توریا : چهارمین حالت از آگاهی ذهنی در عرفان هندی است،در این حالت شخص نه خواب است و نه بیدار و در عین حال شاهد تمام آنچه که روی می دهد هست تقدیر: سرنوشت  

تراب : خاک  

توس : طوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی 

تارح : نام پدر ابراهیم(ع)  

توسن : اسب سرکش  

تيمور : (تركيِ مغولي) 1- آهن، فولاد؛ 2- (اَعلام) نام مؤسس سلسه‌ي تيموريان يا گوركانيان، مشهور به امير تيمور گورکانی (گورکانی)، [736-807 قمری].

تيرداد : 1- زاده شده در تیرماه؛ 2- (اَعلام) نام سه تن از شاهان اشکانی. 1) تيرداد اول: [حدود 248-211 پيش از ميلاد] که به تحکيم قدرت دولت جوان اشكانی پرداخت و در برابر تهاجم سلوکيان مقاومت کرد. 2) تيرداد ...

تَهمورث :  (در اوستايی، taxmo urupa) (= طهمورث) 1- به معني قوي جثه و نيرومند؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) شاه پيشدادی، معروف به ديوبند، که ريسندگی، بافندگی و اهلی کردن را به مردم آموخت.

توماج : (تركي) 1- چرم دباغي شده؛ 2- تيماج (چرمي رنگي كه بوي خوشي دارد).

توكل : (عربي) 1- يقين داشتن به رحمت خداوند و اميد بستن به او؛ 2- (در تصوف) واگذار كردن كارها به خداوند در جايي كه اراده و قدرت بشري كارساز نباشد.

تَوانا : داراي قدرت انجام كار، نيرومند، پر قدرت، قادر در مقابلِ ناتوان.