اسم دختر ش
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با ش,اسم دختر با حرف ش,نام های دخترونه با ش,اسم دختر شروع با حرف ش,اسامی دخترانه ای که با حرف ش شروع می شوند.
شهزاد : 1- شاهزاده، فرزند شاه يا از نسل شاه؛ 2- عنوان براي امامزادهها.
اسم شهزاد در فرهنگ فارسی
شهزاد
شهرزاده
اسم شهزاد در اسامی پسرانه و دخترانه
شهزاد
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: šah zād) شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه، عنوان برای ...
ادامه مطلب ...
شهره : (عربي) مشهور، نامور.
اسم شهره در لغت نامه دهخدا
شترة. [ ش ُ رَ ] (ع اِ)مابین دو انگشت. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شترة. [ ش َ ت َ رَ ] (ع اِمص ) با هم آمدن و ...
ادامه مطلب ...
شهرو : حکومت کننده، سلطنت کننده؛ 2- (اعلام) 1) شهرو [اساطیر] از زمان ایران باستان است که نمایه ای از زنِ دانا، اندیشمند و توانا را به تماشا می گذارد. نویسنده ی داستان حماسی برزونامه در چهره ای که از ...
ادامه مطلب ...
شهرناز : (اعلام) (در شاهنامه) نام دختر جمشید که او را با خواهرش ارنواز به ایوان ضحاک بردند و ضحاک او را از جادویی بپرورد و کژی و بدخویی آموخت و چون فریدون به کاخ ضحاک درآمد فرمان داد ...
ادامه مطلب ...
شهرزاد : 1- (مخفف شهرزاده)، زادهي شهر، شهري؛ 2- (اَعلام) شخصیت اصلی کتاب هزار و یک شب، که به همسری پادشاه در میآید و هر شب بخشی از داستانهای هزار و یک شب را برای او نقل میکند.
اسم شهرزاد ...
ادامه مطلب ...
شهربانو : 1- (در قديم) همسر پادشاه، ملكه؛ 2- (اَعلام) دختر يزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی، که گفته میشود پس از اسیر شدن به دست مسلمانان، به عقد امام حسين(ع) در آمد و امام زینالعابدين(ع) فرزند اوست. بقعهاي به ...
ادامه مطلب ...
شهدخت : (شه = شاه + دخت = دختر)، 1- دختر شاه؛ 2- (به مجاز) عالي قدر و ارزشمند.
اسم شهدخت در لغت نامه دهخدا
شت. [ ش َ ] (اِ) مخفف شتل است و آن زری باشد که در آخر ...
ادامه مطلب ...
شهد : (عربي) 1- عصارهي ميوه كه بر اثر جوشيدن غليظ شده است؛ 2- مادهي قندي مذاب يا مايع؛ 3- (در قديم) عسل؛ 4- (در قديم) (به مجاز) هر چيز دلپذير و مطبوع.
اسم شهد در لغت نامه دهخدا
شهد.[ ش ...
ادامه مطلب ...
شهپر : (= شاه پر)، هر يك از پرهاي اصلي پرندگان.
اسم شهپر در لغت نامه دهخدا
شهپر. [ ش َ پ َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه پر. پر اولین بال جانوران پرنده را گویند. (برهان ) (از آنندراج ...
ادامه مطلب ...
شوكت : (عربي) 1- جاه و جلال؛ 2- عظمت، بزرگي
اسم شوکت در لغت نامه دهخدا
شوکت. [ ش َ / شُو ک َ ] (ازع، اِ) شوکة. قوت. (غیاث اللغات ). شدت بأس. شدت هیبت. (یادداشت مؤلف ). هیبت. (غیاث ...
ادامه مطلب ...
شوكا : 1- نوعي گوزن بومي اروپا و آسيا؛ 2- (در مازندراني) به معني آهو و غزال.
اسم شوکا در لغت نامه دهخدا
شوکا. [ ش َ / شُو ] (اِ) از جنس گاو کوهی است که به عربی وعل گویند ...
ادامه مطلب ...
شورانگيز : 1- ايجاد كنندهي هيجان، هيجان انگيز؛ 2- (در قديم) آشوب به پا كننده، فتنه انگيز.
اسم شورانگیز در لغت نامه دهخدا
شورانگیز. [اَ ] (نف مرکب ) فتنه انگیز. (ناظم الاطباء). فتان. (مهذب الاسماء). محرک. (فرهنگ فارسی معین ) ...
ادامه مطلب ...
شَمین : (عربی ـ فارسی) (شم = بو، رایحه + ین (پسوند نسبت))، خوشبو.
اسم شمین در لغت نامه دهخدا
شمین. [ ش َ ] (ص نسبی ) (از: شم عربی + ین نسبت فارسی ) خوشبو. (یادداشت مؤلف ) :
چرب ...
ادامه مطلب ...
شميمه : (عربي) (در قديم) بوي خوش.
اسم شمیمه در لغت نامه دهخدا
شمیمه. [ ش َ می م َ ] (ع ص ) به بوی خوش آمیخته و معطر. (ناظم الاطباء).
اسم شمیمه در فرهنگ فارسی
شمیمه
به بوی خوش آمیخته معطر
اسم شمیمه ...
ادامه مطلب ...
شميم : (عربي) (در قديم) بوي خوش.
اسم شمیم در لغت نامه دهخدا
شمیم. [ ش َ ] (ع مص ) شم. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بوییدن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (صراح اللغة) (غیاث ) (المصادر زوزنی ). انبوییدن. ...
ادامه مطلب ...
اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا
اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا