سَنا
سَنا: (عربي) 1- (در قديم) روشنايي؛ 2- (در گياهي) گروهي از گياهان درخچهاي يابوتهايِ گرمسيري و خودرو از خانواده گل ارغوان كه برگچه و ميوهي آنها مصرف دارويي دارد. اسم سنا در لغت نامه دهخدا سنا. [ س َ ] (ع ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با س,اسم دختر با حرف س,نام های دخترونه با س,اسم دختر شروع با حرف س,اسامی دخترانه ای که با حرف س شروع می شوند.
سَنا: (عربي) 1- (در قديم) روشنايي؛ 2- (در گياهي) گروهي از گياهان درخچهاي يابوتهايِ گرمسيري و خودرو از خانواده گل ارغوان كه برگچه و ميوهي آنها مصرف دارويي دارد. اسم سنا در لغت نامه دهخدا سنا. [ س َ ] (ع ...
ادامه مطلب ...سُميه : (اَعلام) نام مادر عمار بن ياسر و اولين زن شهيده در صدر اسلام. اسم سمیه در لغت نامه دهخدا سمیه. [ س ُ م َی ْ ی َ ](اِخ ) زنی زانیه مادر زیادبن ابی سفیان و یا زیادبن ...
ادامه مطلب ...سمیعه : (عربی) گوش شنوا. اسم سمیعه در لغت نامه دهخدا سمیع. [ س َ ] (ع ص ) شنواننده. شنونده. (آنندراج ) (منتهی الارب ). شنوا. (دهار) (مهذب الاسماء): اذن سمیع؛ گوش شنوا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) : دوم گوشت ...
ادامه مطلب ...سَميره : (عربي) (= سميرا)، ( سميرا. 1- اسم سمیره در لغت نامه دهخدا سمیر. [ س َ ] (ع اِ) زمانه. روزگار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) افسانه گوینده. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). حدیث کننده ...
ادامه مطلب ...سَميرا : (عربي) 1- زن گندمگون، شميرا. [سميرا ترجمهي «مهينبانو» است]؛ 2- (اَعلام) نام عمهي شيرين است در اشعار نظامي. اسم سمیرا در لغت نامه دهخدا سمیرا. [ س َ ] (اِ) شاخی که بدان حجامت کنند. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ...
ادامه مطلب ...سَمنناز : (سَمن + ناز= كرشمه، ناز و غمزه) (به مجاز) زيباروي داراي ناز و كرشمه. اسم سمن ناز در لغت نامه دهخدا سمن. [ س َ م َ ] (اِ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست ...
ادامه مطلب ...سَمنرخ : (= سمن چهر)، ( سمن چهر. اسم سمن رخ در لغت نامه دهخدا سمن. [ س َ م َ ] (اِ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست که آنرا سه برگه میگویند. گل آن است ...
ادامه مطلب ...سَمنبر : (به مجاز) داراي اندام معطّر چون سَمن، يا داراي اندام سفيد و لطيف. اسم سمن بر در لغت نامه دهخدا سمن بر. [ س َ م َ ب َ ] (ص مرکب ) کسی که یاسمن در بر و ...
ادامه مطلب ...سَمن : 1- نام گياهي (رازقي)، ياسمن؛ 2- (در قديم) (به مجاز) چهرهي سفيد و لطيف و همينطور بوي خوش. اسم سمن در لغت نامه دهخدا سمن. [ س َ م َ ] (اِ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی ...
ادامه مطلب ...سَمرا : (عربي) زن گندمگون. اسم سمرا در لغت نامه دهخدا سمر. [ س َ م َ / س َم ْ م َ ] (اِ) دست افزاری است جولاهگان را و آن مانند جاروبی باشد که با آن آهار بر تاره ...
ادامه مطلب ...سَمر : (عربي) 1- (در قديم) حكايت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار و سخن. اسم سمر در لغت نامه دهخدا سمر. [ س َ م َ / س َم ْ م َ ] (اِ) دست افزاری است جولاهگان ...
ادامه مطلب ...سَمانه : 1- (مخفف آسمان) يعني سقف خانه؛ 2- نام پرندهاي كوچك كه به آن در تركي بلدرچين ميگويند. اسم سمانه در لغت نامه دهخدا سمانه. [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخفف آسمانه، یعنی سقف خانه. ...
ادامه مطلب ...سَما : (عربي) (در قديم) آسمان. اسم سما در لغت نامه دهخدا سما. [ س َ ] (ع اِ) در میان فارسی زبانان با حذف همزه به معنی آسمان آمده : آب رونده به نشیب و فراز ابر شتابنده بسوی سماست. ناصرخسرو. نام بزرگ امام ...
ادامه مطلب ...سَلینا : (ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین. اسم سلینا در لغت نامه دهخدا سلی. [ س َ لا ] (ع اِ) پوستی که بر روی بچه درکشیده زاید و آنرا بفارسی یارک خوانند. ...
ادامه مطلب ...سَلين : (تركي) 1- سيل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانهاي در آذربايجان كه از منطقه قره داغ سرچشمه ميگيرد. اسم سلین در لغت نامه دهخدا سلی. [ س َ لا ] (ع اِ) پوستی که بر روی بچه درکشیده زاید و ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است