دنیا
دنيا : (عربي) (در نجوم) كيهان؛ جهان، گيتي. اسم دنیا در لغت نامه دهخدا دنیا. [ دُن ْ ] (ع ص ) تأنیث ادنی، به معنی نزدیکتر. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). نزدیکتر. (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). مقابل قُصْوی ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با د,اسم دختر با حرف د,نام های دخترونه با د,اسم دختر شروع با حرف د,اسامی دخترانه ای که با حرف د شروع می شوند.
دنيا : (عربي) (در نجوم) كيهان؛ جهان، گيتي. اسم دنیا در لغت نامه دهخدا دنیا. [ دُن ْ ] (ع ص ) تأنیث ادنی، به معنی نزدیکتر. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). نزدیکتر. (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). مقابل قُصْوی ...
ادامه مطلب ...دِنا : (اَعلام) 1) قسمتي از كوهستان شمال غربي فارس كه قلهاي معروف به همين نام دارد؛ 2) نام شهرستانی در شرق استان کهگیلویه و بویراحمد. اسم دنا در لغت نامه دهخدا دنا. [دَ ] (ع مص ) دناً. دنایة. ناکس ...
ادامه مطلب ...دليله: (عربي) 1- راهنما، هدايت كننده، 2- (اَعلام) (در تورات) (به معنی معشوقه) معشوقهي شمشون، که راز نیرومندی او را یافت و با افشای آن به دشمنان وی، موجب گرفتاری او شد. اسم دلیله در لغت نامه دهخدا دلیلة. [ دَ ...
ادامه مطلب ...دلنیا : (کردی) 1- آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال؛ 2- اطمینان، تضمین. اسم دلنیا در لغت نامه دهخدا دل. [ دَل ل ] (ع مص ) ناز نمودن زن بر شوهر خود. (از منتهی الارب ). ناز کردن. (تاج المصادر بیهقی ...
ادامه مطلب ...دلنواز : 1- (به مجاز) مايهي آرامش دل، آرامش بخش؛ 2- (در قديم) نوازشگر، مهربان و دلسوز، محبوب و معشوق. اسم دلنواز در لغت نامه دهخدا دلنواز. [ دِ ن َ ] (نف مرکب ) دل نوازنده. نوازنده ٔ دل. خاطرنواز. ...
ادامه مطلب ...دلناز : (دل + ناز = نوازش)، نوازشِ دل، دلنواز. اسم دلناز در لغت نامه دهخدا دل. [ دَل ل ] (ع مص ) ناز نمودن زن بر شوهر خود. (از منتهی الارب ). ناز کردن. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ...
ادامه مطلب ...دلشاد : خوشحال و شادمان، در حال شادماني. اسم دلشاد در لغت نامه دهخدا دلشاد. [ دِ ] (ص مرکب ) شاددل. خوشحال. شادمان. بانشاط. مسرور. خرم. شاد. با انبساط خاطر. گشاده خاطر : مراگفت بگیر این و بزی خرم و دلشاد اگر ...
ادامه مطلب ...دلبند : 1- (به مجاز) عزيز و دوست داشتني؛ 2- (در قديم) معشوق، اسير كنندهي دل، جذاب و گيرا. اسم دلبند در لغت نامه دهخدا دلبند. [ دِ ب َ ] (نف مرکب ) که دل را ببندد. دربندکننده ٔ ...
ادامه مطلب ...دلدار : (به مجاز) 1- معشوق و محبوب؛ 2- (در قديم) مهربان، با محبت؛ 3- (در تصوف) حق، خداوند. اسم دلدار در لغت نامه دهخدا دلدار. [ دِ ] (نف مرکب ) دل دارنده. دارنده ٔ دل. از اسماء معشوق. (از ...
ادامه مطلب ...دلبر : (به مجاز) داراي زيبايي، جذابيت و توانايي جلب عشق و علاقهي ديگران؛ معشوق. اسم دلبر در لغت نامه دهخدا دلبر. [ دِ ب َ ] (نف مرکب ) دل بَر. دل برنده. || برنده ٔ دل. دلربا. آنکه دلهای ...
ادامه مطلب ...دلافروز : (به مجاز) مايهي شادي و خوشي دل، محبوب و خوشايند؛ (در قديم) شاد و خرم، معشوق؛ (اَعلام) (در شاهنامه) دل افروز فرخ پي نامِ زني رومي و ايراني نژاد كه شاپور ذوالاكتاف از اسارت روميان رهانيد و ...
ادامه مطلب ...دلارام : (به مجاز) موجب آرامش خاطر، محبوب، معشوق، با آسودگي خاطر. اسم دلارام در لغت نامه دهخدا دلارام. [ دِ ] (ص مرکب ) دل آرام. مایه ٔ آرام دل، خواه به جمال و خواه به کمال. آرامش دهنده ٔ ...
ادامه مطلب ...دلآرا : 1- موجب آرامش و شادي ديگران؛ 2- (در قديم) محبوب، معشوق؛ 3- (اَعلام) نام همسر دارا (داریوش سوم) و مادر روشنك بنا بر روایات ایرانی. اسم دل آرا در لغت نامه دهخدا دل آرا. [ دِ ] (نف مرکب ...
ادامه مطلب ...دُریه : (عربي ـ فارسي) (دُر + ایه (پسوند نسبت))، مانند دُر، درخشان، روشن. اسم دریه در لغت نامه دهخدا دریة. [ دَرْ / دِرْ ی َ ] (ع مص ) دانستن چیزی را یا دانستن به نوعی از حیله. (از ...
ادامه مطلب ...دُرين : (عربي ـ فارسي) (دُر + ين (پسوند نسبت)) 1- از دُر، ساخته شده از دُر؛ 2- (به مجاز) گران بها و قيمتي. اسم درین در لغت نامه دهخدا درین. [ دَ ] (ق مرکب ) مخفف در این. (آنندراج ). درین. [ ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است