ه

هلنا : هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد اطلاع  

هلن : فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد  

هلپرین : رقصیدن(نگارش کردی  

هلاله : گلی زرد رنگ خوشبو ، آلالة ، جارزدن، با خبر ساختن(نگارش کردی  

هگبه : رةآورد، هدیةسفر، خورجین(نگارش کردی  

هفیان : آرام گرفتن (نگارش کردی  

هفدن : وزن شعر (نگارش کردی  

هستی : وجود، زندگی، زندگانی  

هرمیس : شیر یا کرگدن  

هدی : هدایت کردن، هدایت،راهنمایی، راه درست و مسیر درست  

هدسه : همسر یهودی خشایار شاه که بعداً استر نام گرفت،محل دفن او و داییش (مردخای) جزء آثار باستانی همدان است 

هدا : هدی، هدایت کردن، هدایت،راهنمایی، راه درست و مسیر درست  

هانیه : هانیه کنیه حضرت فاطمه (س) به معنی :کسی که تمامی وسایل آرامش و آسایش شوهر خود را فراهم میکند هایده: توبه کننده، به حق بازگردنده  

هانا : پناه، امید،نفس، فریاد  

هاله : معرب از یونانی حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاهی گرد ماه یا خورشید دیده می شود