ه

هوده : راست، درست  

هوبخت : خوشبخت  

هنگامه : شگفت انگیز، عالی، فوق العاده، فتنه، آشوب  

هناو : زهره، شجاعت(نگارش کردی  

هنار : انار(نگارش کردی  

همیلا : نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی  

همیشه بهار : گیاهی زینتی یا خودرو با گلهای زرد یا نارنجی که در تمام مدت سال دیده می شود 

هموند : اعضاء (نگارش کردی  

همتا : نظیر، مانند  

همایون چهر : خوشروی، خوش سیما و زیبا  

همایون بخت : خوشبخت، خجسته بخت، کامیاب  

هما : پرنده ای با جثه بزرگ که قدما می پنداشتند سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی می رسد،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی، و همچنین نام دختر ب 

هلینا : هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد اط 

هلیا : خورشید  

هلنسا : هل(فارسی) + نسا(عربی) زنان معطر