اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • پُرشاد
  • آوانوش
  • مینوزاد
  • پاكبانو
  • نیلوفر
  • کمند
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • فرایین
  • آذرپاد
  • اردشیر
  • سیاوخش
  • یزدان آفرید
  • ماکان
  • نام دخترانه

    سَمرا

    سَمرا :    (عربي) زن گندمگون.     اسم سمرا در لغت نامه دهخدا سمر. [ س َ م َ / س َم ْ م َ ] (اِ) دست افزاری است جولاهگان را و آن مانند جاروبی باشد که با آن آهار بر تاره ...

    ادامه مطلب ...

    سَمر

    سَمر :    (عربي) 1- (در قديم) حكايت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار و سخن.     اسم سمر در لغت نامه دهخدا سمر. [ س َ م َ / س َم ْ م َ ] (اِ) دست افزاری است جولاهگان ...

    ادامه مطلب ...

    سَمانه

    سَمانه :    1- (مخفف آسمان) يعني سقف خانه؛ 2- نام پرنده‌اي كوچك كه به آن در تركي بلدرچين مي‌گويند.     اسم سمانه در لغت نامه دهخدا سمانه. [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخفف آسمانه، یعنی سقف خانه. ...

    ادامه مطلب ...

    سَما

    سَما :    (عربي) (در قديم) آسمان.     اسم سما در لغت نامه دهخدا سما. [ س َ ] (ع اِ) در میان فارسی زبانان با حذف همزه به معنی آسمان آمده : آب رونده به نشیب و فراز ابر شتابنده بسوی سماست. ناصرخسرو. نام بزرگ امام ...

    ادامه مطلب ...

    سَلینا

    سَلینا :    (ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.     اسم سلینا در لغت نامه دهخدا سلی. [ س َ لا ] (ع اِ) پوستی که بر روی بچه درکشیده زاید و آنرا بفارسی یارک خوانند. ...

    ادامه مطلب ...

    سَلین

    سَلين :    (تركي) 1- سيل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانه‌اي در آذربايجان كه از منطقه قره داغ سرچشمه مي‌گيرد.     اسم سلین در لغت نامه دهخدا سلی. [ س َ لا ] (ع اِ) پوستی که بر روی بچه درکشیده زاید و ...

    ادامه مطلب ...

    سَلیمه

    سَليمه :    (عربي) (مؤنث سليم)، ( سليم. 1- ، 2- و 3-     اسم سلیمه در لغت نامه دهخدا سلیم. [ س َ ] (ع ص ) درست و صاحب سلامت. (غیاث ). بی عیب و درست. (مهذب الاسماء). درست و بی ...

    ادامه مطلب ...

    سَلیله

    سَليله :    (عربي) (در قديم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.     اسم سلیله در لغت نامه دهخدا سلیله. [ س َ ل َ ] (ع اِ) دختر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دخت. (منتهی الارب ). || آنچه دراز شود از گوشت پشت و ...

    ادامه مطلب ...

    سَلوی

    سَلوی :    (معرب از لاتین) (در گیاهی) 1- گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده  ی نعناع با برگ  های کرک دار و گل  هایی به رنگ آبیِ مایل  به بنفش و به ندرت سفید شهد دار. برگ  ها ...

    ادامه مطلب ...

    سِلوا

    سِلوا :    (عربي) 1- (در گياهي) گياهي علفي، خودرو يا زينتي از خانواده نعنا، مريم گلي؛ 2- هر چيز كه تسلّي دهد؛ 3- انگبين، عسل.       اسم سلوا در لغت نامه دهخدا سلو. [ س َل ْوْ ] (ع مص ) رجوع ...

    ادامه مطلب ...

    سَلمی

    سَلمي :    (عربي) (در گياهي) نام گياهي است؛ (اَعلام) زني معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گويند.     اسم سلمی در لغت نامه دهخدا سلمی. [ س َ ما / می ] (ع اِ) گیاهی است. (منتهی الارب ). سلمی. ...

    ادامه مطلب ...

    سِلما

    سِلما :    1- نام درختي؛ 2- (در عربي) (مؤنث سِلم) صلح، آشتي، زنِ صلح طلب.     اسم سلما در لغت نامه دهخدا سلم. [ س َ ] (ع اِ) دلو یک گوشه. ج، اَسْلُم و سِلام. (آنندراج ) (منتهی الارب ). دلو ...

    ادامه مطلب ...

    سُلدا

    سُلدا :    (تركي) حامي، ياور.     اسم سلدا در اسامی پسرانه و دخترانه سلدا نوع: دخترانه ریشه اسم: ترکی معنی: (تلفظ: soldā) (ترکی) حامی، یاور - کوهستان سلدوز نوع: پسرانه ریشه اسم: مغولی معنی: نام یکی از امرای مغول در دوره غازان خان   اسم سلدا در لغت نامه دهخدا سل. [ ...

    ادامه مطلب ...

    سَلامه

    سَلامه :    (عربي) (اَعلام) سلامه يا سلافه مشهور به شهربانو دختر يزدجرد ابن شهريار يا هرمزان و همسر امام حسين(ع).     اسم سلامه در لغت نامه دهخدا سلام. [ س َ ] (ع اِ) کلمه ٔ دعایی مأخوذ از تازی، به معنی ...

    ادامه مطلب ...

    سَلامت

    سَلامت :    (عربي) 1- سالم، تندرستي، صحت؛ 2- (در حالت قيدي) بطور سالم، در حال صحت؛ 3- (در قديم) امنيت و آرامش، رستگاري.     اسم سلامت در لغت نامه دهخدا سلامت. [ س َ م َ ] (ع مص، اِمص ) بی ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir