الف

آناهید : آناهیتا،ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است  

آن : سبب علت دلیل،قصد عزم عقیده  

آمیتیدا : نام دختر آستیاک، همسر کوروش پادشاه هخامنشی  

آمستریس : نام مادر اردشیر دراز دست پادشاه هخامنشی  

آلوگونه : نام همسر اردشیر اول پادشاه هخامنشی، کسی که سرخی گونه هایش به آلو می ماند،دختر زیبا و به اصطلاح سرخ و سفید  

آلکا هردو : در گویش سمنان نام امامزاده ای  

آلاوه : آتشدان،شعله آتش،جایی که در آن آتش روشن می کنند  

آگاهدخت : دختر آگاه، دختر مطلع،بانوی باخبر  

آفشید : خورشید، روشنایی آفتاب  

آفسانه : افسانه،داستان،خیال،مشهور،کسی که بحدی زیبا ست که خیالی به نظر می آید  

آفریننوش : شنونده آفرین،کسی که تحسین همه را بر می انگیزاند  

آفرینناز : مرکب از آفرین(وازه تحسین) + ناز(کرشمه، غمزه)،دختری که بسیار ناز داردکنایه از دختر زیبا و طناز  

آفرینمهر : مرکب از آفرین(واژه تحسین) + مهر (محبت یا خورشید)،کسی که از زیبایی مانند خورشید است یا بسیار بامحبت  

آفرینماه : مرکب از آفرین(واژه تحسین) + ماه(قمر)،ماه تحسین برانگیز کنایه از دختری که زیباییش مانند ماه است  

آفرینگل : مرکب از آفرین(واژه تحسین) + گل،گل تحسین برانگیز کنایه از دختر بسیار زیبا