اسم پسر فارسی

مَهبد : (= مهبود)، ( مهبود.

آبتين : (اَعلام) (= آپتین و آتبین)، ( آتبين.

بُرنا : 1- جوان؛ 2- (در قديم) شاب، ظريف، خوب، نيك، دلاور.

پايدار : 1- داراي ثبات، ثابت، هميشگي؛ 2- (در قديم) مقاوم، مقاومت كننده؛ 3- (در حالت قيدي) به حالت هميشگي، پا برجا.

شوان:    (= شبان) (در قديم) شبان؛ چوپان، نگهبانِ گله.

شَنتيا:    (اَعلام) نام حضرت علي (ع) در زبور داوود.

شروين:  (اَعلام) 1) نام قلعه‌ي شروان؛ 2) نام انوشيروان دادگر؛ 3) نام دو تن از پادشاهان سلسله‌ي طبرستان؛ 4) نام باستانی ناحیه‌ي سوادکوه در مازندران.

شروان :  1- (در فارسي) درخت سرو؛ 2- (اَعلام) [= شیروان] ناحیه و ولایت قدیم، کنار دریای خزر، جنوب شرقی کوههای قفقاز، که امروز بخشی از جمهوری آذربایجان است.

مَهنام :    (مَه = ماه + نام (در قديم) (به مجاز) = نشان، اثر، صورت، ظاهر)، 1- نشان و اثرِ ماه، داراي صورت و ظاهر ماه؛ 2- (به مجاز) زيباروي ماه مانند.     اسم مهنام در لغت نامه دهخدا مهنا. [ م ...

وُستا:    (اوستايي) 1- (= اوستا) اوستا؛ 2- (در اديان) كتاب مقدس زردشتيان.     اسم وستا در لغت نامه دهخدا وستا. [ وَ ] (اِ) ستایش خالق و خلق . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). ستایش خدا. (غیاث اللغات ). ستایش و ...

چنور : (کردی) گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید. اسم چنور در اسامی پسرانه و دخترانه چنور نوع: دخترانه و پسرانه ریشه اسم: فارسی معنی: گیاهی خوشبو

يَزدان :   1- خداوند، ايزد؛ 2- (در اديان) در مذاهب ثنوي، خداي خير و نيكي، ايزد مقابلِ اهريمن. [يزدان در اصل جمع يزد (= ايزد) است. در فارسي دري نيز مفرد به شمار آمده و در ترجمه‌ي «الله» به كار ...

یاور :    ياري دهنده، كمك كننده.   اسم یاور در لغت نامه دهخدا یاور. [ وَ ] (ص ، اِ) یاری دهنده و مددکار. (برهان ). مددکار. (آنندراج ). یاری ده. (شرفنامه ٔ منیری ). معین و یاری دهنده و اعانت کننده ...

یاقوت :    (معرب از فارسي ياكند) 1- (در علوم زمين) سنگِ قيمتي از تركيبات آلومين كه به رنگ‌هاي سرخ، زرد، و كبود وجود دارد و در جواهرسازي به كار مي‌رود؛ 2- (در قديم) (به مجاز) لب سرخ معشوق؛ 3- ...

یاشا :    (تركي) به معني زنده باد!، آفرين!.   اسم یاشا در اسامی پسرانه و دخترانه یاشا نوع: پسرانه ریشه اسم: ترکی معنی: زنده باشی یاشار نوع: پسرانه ریشه اسم: ترکی معنی: عمرکننده ، زندگی کننده اسم یاشا در لغت نامه دهخدا پاشا. (اِخ ) رودخانه ای به شمال غربی روسیه ...