اسم پسر فارسی

داریو : نام پادشاهی پیش از ساسانیان  

بورنگ : نوعی ریحان کوهی  

دادار : خالق، عادل، دادگر  

داریوش : مرکب از دارا + وهو( نیکی )  

اترک : نام رود مرزی ایران در شرق که به دریای خزر می ریزد  

دادبرزین : از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی  

داو : هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند ، قاضی ، خداوند  

اپرنگ : نام پسر سام  

دادبه : آفریده بهتر، نام پدر ابن مقفع نویسنده نامدار قرن دوم  

دامون : در گویش مازندران دامنه جنگل  

ارشان : (به فتح الف و کسر یا سکون ر) مرکب از ارش به معنای عاقل و دانا + ان پسوند کثرت یا مداومت- بسیار دانا - بسیار هوشمند- نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی ارشانوش: از نامهای باستانی 

دادفر : مرکب از داد(  عدل) + فر(  شکوه، جلال)  

دامور : آواز نرم و لطیف  

بوذرجمهر : بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی  

دادفرخ : مرکب از داد(  عدل) + فرخ(  فرخنده، مبارک) ، نام یکی از قاضیان در زمان ساسانیان