دارا
دارا : 1- برخوردار از چيزي يا در اختيار دارندهي چيزي، صاحب، مالك، ثروتمند؛ 2- (در قديم) (به مجاز) خداوند؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) آخرين شاه ايران از سلسلهی کيانی، پسر و جانشين داراب و برادر اسکندر، چون اسکندر ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
دارا : 1- برخوردار از چيزي يا در اختيار دارندهي چيزي، صاحب، مالك، ثروتمند؛ 2- (در قديم) (به مجاز) خداوند؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) آخرين شاه ايران از سلسلهی کيانی، پسر و جانشين داراب و برادر اسکندر، چون اسکندر ...
ادامه مطلب ...دادور : 1- (در قديم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضي؛ 3- از نامهاي خداوند. اسم دادور در لغت نامه دهخدا دادور. [ دادْ وَ ] (ص مرکب ) عادل . دادرس . دادگر : حق بمن گفته است هان ای دادور مشنو از خصمی ...
ادامه مطلب ...دادمهر : 1- عدالت دوست؛ 2- (اَعلام) نام چند تن از امير زادگان و شاهزادگان در تاريخ. اسم دادمهر در لغت نامه دهخدا دادمهر. [ م ِ ] (اِخ ) نام صاحب جیش اصفهبد قارن بن شهریار ازملوک طبرستان . وی در جنگی که ...
ادامه مطلب ...خليلالرحمان : (عربي) (= خليل الله)، ( خليل الله. اسم خلیلالرحمان در فرهنگ فارسی خلیل الله دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان . دارای 160 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و توتون ...
ادامه مطلب ...خلیل : (عربي) 1- دوست، دوست يكدل؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهيم(ع) در قرآن كريم. (سورهي نساء آيهي 125). اسم خلیل در لغت نامه دهخدا خلیل . [ خ َ ] (ع اِ) دوست . رفیق . یار. (از منتهی الارب ). ج ، اخلاء ، ...
ادامه مطلب ...خَلف : (عربي) 1- صالح، شايسته (فرزند)؛ 2- جانشين؛ 3- (به مجاز) پيروي كننده از پدر در اخلاق و كردار؛ 4- (در قديم) فرزند. اسم خَلف در لغت نامه دهخدا خلف . [ خ َ ل َ ] (اِخ ) ابن عباس ، ...
ادامه مطلب ...خشنود : 1- خوشحال و راضي؛ 2- (در قديم) قانع. اسم خشنود در لغت نامه دهخدا خشنود. [ خ ُ ] (ص ) راضی . خوشحال . مسرور. خوش . مسرور. خرسند. شادمان . (ناظم الاطباء) : داری گِنگی کلندره که شب و روز خواجه ٔ ما را ز ...
ادامه مطلب ...خِضر : 1- (اَعلام) 1) پيامبري كه بنا به روایات با شستشو در چشمهي آب حیات عمر جاودان یافته است. او پیوسته گرد جهان می گردد و درماندگان را یاری میکند و گاه بر برخی اولیا ظاهر میشود؛ 2) خضر ...
ادامه مطلب ...خشایار : 1- دلير، نيرومند؛ 2- (اَعلام) نام دو تن از شاهان هخامنشي 1) خشایارشای اول: شاه [485-465 پیش از میلاد] پسر و جانشین داريوش اول، که آتن را تسخیر کرد و آتش زد، در جنگ دریایی با یونان شکست ...
ادامه مطلب ...خالِق : (عربي) 1- آنكه كسي يا چيزي را پديد ميآورد، به وجود آورنده، آفريننده؛ 2- از نامهاي خداوند. اسم خالق در لغت نامه دهخدا خالق . [ ل ِ ] (ع ص ) نو بیرون آورنده بر مثال سابق . (آنندراج ) (ناظم ...
ادامه مطلب ...حُجتالله : (عربي) 1- برهان حق تعالي؛ 2- (در تصوف) انسان كامل كه حجت حق بر خلق است. حُجتالله در لغت نامه دهخدا حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) نمودار. دلیل . بینة. برهان . سلطان . امثولة. ثبت . آوند. (؟) آنچه بدان دعوی ثابت ...
ادامه مطلب ...حُجت : (عربي) 1- آنچه با آن بتوان ادعايي را ثابت كرد، دليل، برهان؛ 2- (در قديم) پيشوا، رهبر. اسم حجت در لغت نامه دهخدا حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) نمودار. دلیل . بینة. برهان . سلطان . امثولة. ثبت . آوند. (؟) آنچه بدان ...
ادامه مطلب ...حاتم : (عربي) 1- به معني حاكم، قاضي، داور؛ 2- (اَعلام) رييس قبيله و شاعر عرب [قرن7 میلادی] که به بخشش و دلاوری معروف بود و داستانهای فراوانی دربارهي او و خانوادهاش به عربی و فارسی نوشته شده است. اسم ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است