اسم پسرانه فارسی اصیل

دشمه : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی و جد تخواره شاه دستان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی  

گرمایل : گرمانک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک  

لار : طناز  

گرازه : از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی  

گروخان : از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه کیانی  

ماهانداد : داده ماه، بخشیده ماه، نام یکی از دادوران نامدار در زمان ساسانیان  

گرامی : محترم، عزیز،  از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر جاماسپ وزیر گشتاسپ پادشاه کیانی  

گروی : از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زره از سپاهیان افراسیاب تورانی  

هژیر : هجیر  خوب، پسندیده، زیبا، چابک و چالاک،  (= هجير)  4- (در حالت قيدي) به خوبي؛ 5- (در پهلوي) خوب چهر، نيك نژاد؛ 6- (اَعلام) نام پسر گودرز.  

گرانخوار : از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر اردشیر بابکان، پادشاه ساسانی  

گژدهم : از شخصیتهای شاهنامه، نام دژدار ایرانی در زمان نوذر پادشاه پیشدادی  

گراهون : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی  

گستهم : از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر نوذر پادشاه پیشدادی و برادر طوس سپهسالار ایرانی و جزو سپاهیان کیسرو پادشاه کیانی ا  

گرد آفرین : گردآفرید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گژدهم از مرزداران ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی،فرمانده لشکر مرزبانان ایران در نبرد با سهراب گردآزاد: پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران  

گشتاسب : گشتاسپ، دارنده اسب از کارافتاده،از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر لهراسپ پادشاه کیانی